پسرم زن نگیری ...
دیشب بابام بهم میگفت پسر گلم زن نگیری .
تو مثل من این افساررو هرگز به گردن نگیری .
زن اوّلش بهت میگه هیچی من از تو نمیخوام .
طلا و پول و لباس و مانتو و پالتو نمیخوام .
پول چی چیه ماشین چیه خونه و ویلا کدومه .
یه آلونک هرجا باشه ، پایین و بالا کدومه .
فرقی نداره لب خط با شمرون و نیاورون .
لباسو از تاناکورا بخر برام ، نخر گرون .
امّا همینکه بله رو گفت و خرش زپل گذشت .
بیچاره میشی پسرم هفتت میشه گرو هشت .
اون وقته که رو پشت تو پالون هفت رنگ میذاره .
برای تازوندن تو موزیک و آهنگ میذاره .
امروز ازت ماشین میخواد فردا ازت ویلا میخواد .
دیزی دیگه دوست نداره شینیتسل وپیتزا میخواد .
یه روز میخواد اوتاو کنه یه روز میخواد ای تاو کنه .
شیکمشو ساکشن کنه ابرو هاشو تتو کنه .
اسمال جونم فدات بشم ، نکنه یه وقت زن بگیری ؟!
طوق اسیری رو بابا ، نکنه به گردن بگیری !!!!!!!!