فراموش کردم
اعضای انجمن(108) ارتباط با مدیریت انجمن طریقه آپلود عکس ، فیلم وموسیقی میانالی از نگاهی متفاوت طریقه قرار دادن موسیقی و کلیپ در مطلب
جستجوی انجمن
پریا.... (paritahna )    

داستان واقعی دوستم مهسا (3)

درج شده در تاریخ ۹۰/۱۲/۰۶ ساعت 14:24 بازدید کل: 1037 بازدید امروز: 167
 

سلام آبجیا و دادای گلم دوباره اومدم از اینکه لطف کردین نظر دادین و البته اومدین و حوصله کردین داستان دوستمو خوندین خیلی ممنونم این سری می خوام بگم چی سر دوستم اومد چکارا کرده کجا رسیده و ...

البته اونایی که داستان های قبلی رو بخونن می فهمن بعد چند ماه چه اتفاقایی افتاده امیدوارم بخونینش البته وقتی بهش گفتم داستانتو نوشتم خیلی خوشحال شد و خواستش که اینجا تو سایت میانالی عضو بشه و به زودی میاد تو این وب سایت تا باهاتون آشنا شه البته اذیتش نکنینا ممنون از همتون

میشیییییییییییییییییییییییییییییییی

حضورتون عرض کنم که مهسا بعد از اینکه اون اتفاق تلخ براش افتاد تصمیم گرفت جدی و محکم به زندگیش ادامه بده مهسا در حال حاضر درسشو خوند ادامه داد و از یک جای خوب از دانشگاه دولتی در رشته علوم پزشکی قبول شد و الان داره دکترا می خونه خیلی سختی تو زندگیش کشید واقعا عذاب آوره که نزدیکترین فرد از خونوادش بهش خیانت کنه و بلایی این چنینی سرش بیاد فکرشو بکن اگه چنین بلایی خدای نکرده به سر شما یا من می افتاد چه اتفاقی ممکن بود بیفته من یکی رو میشناسم که این بلا به سرش اومد و عذاب وجدانی که داشت به سرش میزد آبروش که رفته بود هیچی امیدی هم به زندگی نداشت خودکشی کرد... خیلی دردناکه... البته بعضی از دختر خانم ها هستند که بسوی اینجور کارا میرن درسته لذت داره ولی خیلی بدتر از اون چیزایی که در اینده اتفاق میفته از اون هم بدتر... مهسا دوستم بعد اون اتفاق بعد اینکه دکتر و معلمش خبر خوبی بهش دادن مرتب به مدرسه میرفت تو درس هاش بهترین عملکرد رو داشت نمره هاش خیلی عالی بود بهش گفتم که تیزهوشان هم تستی بده ببین نتیجه اش چی میشه رفتش و قبول هم شد... تو چشماش امید داشت برق میزد خیلی خوشحال بودم...خوشحال تر از این که انگار دنیا رو بهم دادن...اشک تو چشمام جمع شده بود از خوشحالی همش غبطه می خوردم و همش افتخار میکردم به چنین دوستی...امیدش رو از دست نداد درسشو ادامه داد... الان هم در بهترین دانشگاه کشور داره درسشو میخونه...راستی بهتون بگم که براش یک خواستگار خوب اومد خیلی پسره خوش تیپ و نازیه مهندس عمرانه و الان نامزد هستن... زیر سایه خداوند دارن زندگیشونو می کنن بدون اینکه کم و کسری داشته باشن خیلی بهم عشق میورزن...من که خیلی خوشحالم شما رو نمیدونم ایشاله خوشبخت بشن ولی بهتون قولشو میدم بیاد اینجا عضو بشه...

ایشالله به زودی ...

فقط نظر یادتون نره ...

میسیسسسسسیییییییی

تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۰/۱۲/۰۶ - ۱۴:۲۶
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
2
1 2


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (0)