نويسنده شاعر و پزشک توانای معاصر آذربايجان، استاد دکتر محمد حسين مبين در سال 1306 شمسی در يکی از محلات قديمی تبريز به نام چرنداب پا به عرصه هستی گذاشت. تحصيلات ابتدايی را در دبستان معرفت تبريز و کلاس شش و دوره دبيرستان را در دبستان و دبيرستان پهلوی آنروز در کرمان به پايان رساند. آنگاه بعد از شش سال اقامت در کرمان به تبريز مراجعت و با اخذ ديپلم طبيعی از دبستان فردوسی در سال 1328 وارد دانشکده پزشکی تبريز شد و در سال 1334 به دريافت دکترای پزشکی نايل آمد. وی پس از طی خدمت نظام وظيفه در سال 1337 به استخدام وزارت بهداری درآمد و خدمات پزشکی ، اجتماعی خود را با بيماريابی جذام در آذربايجان شرقی آغاز کرد. و پس از يک سال فعاليت در امر بيماريابی در سال 1338 به عنوان کفيل آسايشگاه جذاميان باباباغی تبريز به ادامه فعاليت پرداخت. در سال 1341 با استفاده از بورس تحصيلی سازمان بهداشت جهانی برای طی دوره آموزشی علمی و عملی جذام، رهسپار کشورهای اروپايی اسپانيا و پرتقال و افريقايي،نيجريه و مالی گرديد. پس از اين دوره آموزش عالی به ايران مراجعت و بعنوان رئيس آسايشگاه باباباغی مشغول به خدمت شد. در سال 1348 با ادغام سازمان بهداری و دانشگاه تبريز به دانشگاه منتقل و با اغتنام فرصت با اخذ تخصص در رشته بيماريهای پوست و آموزشی از دانشگاه تبريز توفيق يافت. در بخش پوست دانشکده پزشکی بيمارستان بابک(هفتم تير ) به عنوان عضو هيئت علمی به خدمات علمی – پزشکی خود ادامه داد. استاد دکتر مبين، خدمت به جذاميان را از وظايف انسانی و پزشکی خود شمرده و در سال های دراز خدمت خود همواره در فکر آنها بوده و از مساعدت آنها فروگذار نکرده است بطوريکه از بهمن سال 1353 به عنوان عضو افتخاری انجمن کمک به جذاميان ايران و چند سالی نيز به عنوان رئيس انجمن کمک به جذاميان آذربايجان به اين قشر محروم و مظلوم خدمت کرده است. چنانکه هر جا بحثی از جذام و جذامی به ميان ميايد نام اين انساندوست قرين صحبت می گردد.
دکتر مبين نه تنها در انجمن حمايت از جذاميان بلکه در بقيه مجامع خيريه نيز از آن جمله : کميته امداد امام، انجمن خيريه نوبر تبريز، هيئت حمايت از مستمندان و هيئا عيادت از بيماران فعالانه حضور داشته و همکاری می نمايد. وی در سال 1355 به عضويت هيئت تحريريه مجله پزشکي، دانشگاه علوم پزشکی تبريز انتخاب و هم اکنون نيز به اين همکاری ادامه می دهد. استاد مبين در آبان ماه 1367 به افتخار بازنشستگی نائل آمد، معذالک خدامت خود را به عنوان رئيس مرکز بررسی و تحقيق بيماريهای پوست آذربايجان شرقی و بيمارستان جذاميان باباباغی تبريز کماکان ادامه می دهد.بيمارستان جذامی باباباغی در سايه تلاش خستگی ناپذير وی پيشرفت قابل توجهی در بعد کمی و کيفی يافته و عزلتگاه متروک جذاميان به مرکز فعال تحقيق و بررسی جذام و درمان نگهداری جذاميان تبديل شده است .در زمينه تعليم و آموزش بيماريهای پوست به مرکز مجهز علمی و عملی مبدل شده و دانشجويان پزشکی ، پرستاري، کارشناسان و کاردانان علوم آزمايشگاهی و دانشجويان علوم انسانی و پيراپزشکی از امکانات آموزشی اين مرکز استفاده کرده و عده زيادی از دانشجويان پزشکی پايان نامه های تحصيلی خود را با راهنمايی و همکاری ايشان تدوين و تهيه می کنند .
فعاليت های ادبی
دکتر مبين، علاوه بر خدمات روزمره در امر جذام و حمايت از جذاميان به خاطر عشق و علاقه خاصی که به شعر و ادب ايران و آذربايجان دارد در وادی ادبيات نيز سهم وتلاش درخور و قابل تأمل دارد.
وی در شعر "شمشک" تخلص کرده و آثار بسياری در زمينه های مختلف ادبی خصوصا" ادبيات آذربايجان و کودکان دارد که برخی از اين آثار چاپ و برخی ديگر نيز در نشريات مختلف کشور منتشر شده است از قبيل :
1 – به ياد شهريار (سوگواره و سوگ نامه ها )
2 – سخنان عارفانه و نصايح حکيمانه نظامی گنجوي
3 – شيطان در شعر شهريار (گامی در راستای شهريار شناسی)
4 – غنچه های خونين (قانلی چيچکلر)
5 – عاشيقلار (مقدمه ای بر کتاب آذربايجان عاشيقلاري)
6 – قاپيميز آچيليرگونشه ساری (مقدمه ای بر کتاب شعر ذوالفقار کمالی)
7 – آچيل چتريم آچيل (اوشاقلار ادبياتي"1")
8 – گل باهاريم گل (اوشاقلارادبياتی "2")
9 – قوش يوواسی (اوشاقلار ادبياتی "3")
10 – تبريز گنجه نهفته در بسته تاريخ و اشعار و قطعات منظوم ديگر از قبيل: حماسه خونين انقلاب اسلامي، سارای جذامي، آی بالام باغدا ناوار؟ ، رسامين قلمينده طبيعت جانلانير و ...
استاد مبين بارها چه در مقام طب و طبابت و چه در عرصه علم و نيز ادبيات مورد تقدير و قدردانی مسئولات امر و نيز دوستداران فرهنگ قرار گرفته است از آن جمله به انتخاب وي، به عنوان يکی از ده پزشک پيش کسوت کشور در شهريور ماه 1378 اشاره می شود.
سخن آخر اينکه وی علاوه بر اينکه پزشکی حاذق، عالمی دانشمند، شاعری ژرف نگر و نويسنده ای توانا هستند، انسانی متواضع و وارسته به شمار می روند به قول دکتر اکبر ترابی :"دکتر مبين علاوه بر وقف و صرف عمر و جوانی خود به معالجه و سرپرستی بيماران باباباغی و گذشته از سرمايه علمی و ادراک قوي، از عواطف لطيف و ژرف انسانی نيز کاملا" بهره مند است و همين دو ويژگی سبب شده تا وی هم چنان که پزشکی حاذق است، شاعری ژرف نگر و دردآشنا نيز باشد...."
برگرفته از:نشريه شمس تبريز
شماره102 سال 1380
سالشمار زندگي دكتر سيدمحمدحسين مبين
1306 ش
تولد سيزدهم آذرماه / محله چرانداب تبريز
1320 ش
عزيمت به كرمان به همراه خانواده و ادامه تحصيل در مقطع دبيرستان
1326 ش
بازگشت به تبريز زادگاه خود بعد از شش سال
1328 ش
قبولي در آزمون ورودي دانشگاهها، شروع به تحصيل در دانشكده علوم پزشكي تبريز
1334 ش
دريافت ديپلم دكتراي پزشكي از دانشگاه تبريز
1337 ش
اعزام به خدمت سربازي
1339 ش
استخدام در وزارت بهداري، ازدواج با خانم «نشاط وثوقي» و آغاز زندگي مشترك كه حاصل آن دو پسر و يك دختر است.
1341 ش
با استفاده از بورس تحصيلي، اعزام به كشورهاي اروپايي و آفريقايي براي طي دورههاي آموزشي علمي و عملي جذام
اخذ تخصص در رشته بيماريهاي پوست و آميزشي از دانشگاه تبريز و عضويت در هيئت علمي دانشگاه تبريز، عضويت افتخاري در انجمن كمك بهجذاميان ايران
1355 ش
عضويت در هيئت تحريريه مجله پزشكي دانشكده علوم پزشكي تبريز
1363 ش
انتشار كتاب «عاشيقلار» (مقدمهاي بر كتاب آذربايجان عاشيقلاري)
1367 ش
آبانماه، بازنشستگي بعد از سالها خدمت در آسايشگاه باباباغي
1368 ش
انتشار كتاب «به ياد شهريار» (سوگوارهها و سوگنامهها)
1369 ش
انتشار كتاب «قاپيميز آچيلير گونشه ساري» (مقدمهاي بركتاب شعر ذوالفقار كمالي) و «غنچههاي خونين» (قانلي چيچكلر)
1370 ش
انتشار كتاب «سخنان عارفانه و نصايح حكيمانه» نظامي گنجوي و «شيطان در شعر شهريار»
1374 ش
انتشار كتاب «آچيل چتريم، آچيل» (اوشاقلار ادبياتي1)
1378 ش
انتشار كتاب «گل باهاريم گل» و «قوش يوواسي» (اوشاقلار ادبياتي 2 و 3) و «تبريز گنجينه نهفته در بستر تاريخ»
1378 ش
تجليل و انتخاب وي به عنوان يكي از ده پزشك پيشكسوت كشور به مناسبت روز پزشك
1380 ش
شهريور ماه، برگزاري مراسم نكوداشت از سوي كانون نويسندگان و هنرمندان سردرود و همزمان با آن انتشار كتاب مجموعه شعر «جذاملي سارا»
1382 ش
تيرماه، برگزاري مراسم تجليل و نامگذاري و افتتاح مجتمع فرهنگي، هنري دكتر مبين، از سوي شهرداري منطقه 3 تبريز.
عقيده بر اين است كه همواره در زندگي و وراي بزرگمردان روزگار، بزرگ زناني سترگ وجود داشته و هست. بزرگ بانواني كه هر چند غيرمحسوس و ناپيدا، ولي شگرف و ماندگار در پايداري و ترقي همسران خويش داشتهاند. يكي از اين بزرگزنان روزگار ما، همسر محترم استاددكتر مبين، سركار خانم «نشاط وثوقي» است كه عمري را در كنار استاد و در خدمت به جذاميان بوده است. به پاس قدرداني هر چند كوچك،گفتگوي كوتاهي با وي انجام داديم كه با تشكر از صبر و حوصله ايشان تقديم حضورتان ميگردد.
مستدعي است از زندگي مشترك و خصوصيات اخلاقي استاد بگوئيد.
- من در ديماه 1338 با استاد آشنا شدم و از آن تاريخ كمترين اختلافي با هم نداشتهايم در خصوص ويژگيهاي اخلاقي دكتر بايد بگويم وي فردي رئوف وصبوري هستند. هميشه سعي ميكنند هر آنچه از دستشان بر ميآيد در خدمت به مردم كوتاهي نكنند.
- من افتخار ميكنم كه چنين همسري دارم و نيز به خود ميبالم كه دكتر توانسته در اجتماع چنين جايگاهي براي خود باز كند.
طبيعي است زندگي مشترك اختلافات خاص خود را دارد بفرماييد جناب دكتر در چنين مواقعي و در زمان عصبانيت چهعكسالعملهايي نشان ميدهند؟
- من تاكنون اصلاً عصبانيت دكتر را نديدهام، اگر هم عصباني شوند در درون خودشان است و تنها سكوت ميكنند ولي من عصبي هستم و در مقابلسكوت دكتر نيز عصبانيت نشان ميدهم (ميخندد).
اگر بخواهيد دكتر را در جمله كوتاه وصف كنيد چه جملهاي به كار ميبريد؟
- انساني به تمام معنا
استاد علاوه بر اين كه پزشكي حاذق و متخصص هستند اديبي توانمند، شاعري با احساس و نكتهسنج نيز ميباشند و معمولاً رسمبر اين است كه شعرا اولين سرودههاي خود را به همسرانشان ميخوانند آيا اين امر در مورد آقاي دكتر نيز صادق است؟
- بله، اگر اغراق نباشد من در مورد برخي اشعار دكتر نظر ميدهم (مخصوصاً اشعار تركي) و به اصطلاح غلطگيري ميكنم (ميخندد) برخي شعرهاي دكتر راهم به حفظ هستم.
بزرگترين آرزوهاي شما در خصوص جناب استاد چه ميتواند باشد؟
- تنها آرزوي سلامتي و موفقيت وي و نيز آرزوي توفيق فرزندان مان.
تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۱/۰۵/۰۱ - ۰۲:۳۸
لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید.
ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.