فراموش کردم
رتبه کلی: 6


درباره من
بگذارید این وطن دوباره وطن شود.

بگذارید دوباره همان رویایی شود که بود.

بگذارید پیشاهنگ دشت شود
و در آنجا که آزاد است منزلگاهی بجوید.

(این وطن هرگز برای من وطن نبود.)

بگذارید این وطن رویایی باشد که رویاپروران در رویای
خویش داشته اند

بگذارید سرزمین بزرگ و پرتوان عشق شود

سرزمینی که در آن، نه شاهان بتوانند بیاعتنایی نشان دهند نه ستمگران اسباب چینی کنند ، تا هر انسانی را، آن که برتر از اوست از پا درآورد.

(این وطن هرگز برای من وطن نبود.)

آه، بگذارید سرزمین من سرزمینی شود که در آن، آزادی را با تاج ِ گل ِ ساخته گی ِ وطن پرستی نمی آرایند.

اما فرصت و امکان واقعی برای همه کس هست، زنده گی آزاد است

و برابری در هوایی است که استنشاق میکنیم.

(در این «سرزمین ِ آزاده گان» برای من هرگز
نه برابری در کار بوده است نه آزادی.)


لنگستن هیوز
===

تبریز

===

این طور هم نیست که علف در دهان داس بمیرد

===

متاهل

===

لیست سیاه تا آخرین روز فعالیتم خالی خواهد ماند.

===

کانال تلگرام :

ashke_mahtabb@
حامد رستمی کیا (parlag-ulduz )    
   
عنوان: بزن آن پرده ، اگر چند تو را سیم از این ساز گسسته
بزن آن پرده ، اگر چند تو را سیم از این ساز گسسته
کد برای مطالب، وب سایت و وبلاگ: بازدید کل: 313 بازدید امروز: 129
توضیحات:
بزن آن پرده ، اگر چند تو را سیم

از این ساز گسسته

بزن این زخمه ، اگر چند در این کاسه ی تنبور

نمانده ست صدایی



بزن این زخمه

بر آن سنگ

بر آن چوب

بر آن عشق

که شاید

بردم راه به جایی



پرده دیگر مکن و زخمه به هنجار کهن زن

لانه جغد نگر،

کاسه آن بربط سغدی

زخموشی



نغمه سر کن که جهان

تشنه ی آواز تو بینم

چشمم آن روز مبیناد

که خاموش

درین ساز تو بینم



نغمه ی توست ، بزن

آنچه که ما زنده بدانیم

اگر این پرده برافتد

من و تو نیز نمانیم .

اگر چند بمانیم و

بگوییم همانیم







محمد رضا شفیعی کدکنی

 
 
درج شده در تاریخ ۹۲/۰۳/۰۸ ساعت 10:33
برچسب ها:
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
تبلیغات

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
کاربران آنلاین (1)