|
آلبوم:
نگاره های با مفهوم
![]()
کد برای مطالب، وب سایت و وبلاگ:
بازدید کل:
455 بازدید امروز: 183
توضیحات:
روستایی بود دور افتاده که مردمی ساده دل در آن سکونت داشتند. مردی شیاد از ساده لوحی آنان استفاده می کرد و بر آنان حکومت می راند. بر حسب اتفاق گذر یک معلم به آن روستا افتاد و متوجه دغل کاری های شیاد شد و او را نصیحت کردکه از اغفال مردم دست بردارد وگرنه او را رسوا می کند. اما مرد شیاد نپذیرفت.
بعد از اتمام حجت، معلم با مردم روستا از فریبکاری های شیاد سخن گفت و نسبت به حقه های او هشدار داد. بعد از کل ی مشاجره بین معلم و شیاد قرار بر این شد که فردا در میدان روستا معلم و مرد شیاد مسابقه بدهند؛ تا معلوم شود کدامیک با سواد و کدامیک بی سواد هستند... در روز موعود همه مردم روستا در میدان ده گرد آمده بودند؛ تا ببینند آخرِ کار چه می شود. شیاد به معلم گفت: بنویس مار ... معلم نوشت: مار نوبت به شیاد که رسید به جای نوشتن «مار» شکل مار را روی خاک کشید و به مردم گفت: شما خود قضاوت کنید. کدامیک از اینها مار است؟ مردم ـ که همگی بی سواد بودند ـ متوجه نوشته «مار» نشدند. اما همه شکل مار را شناختند و حق را به شیاد دادند. به جان معلم افتادند و تا می توانستند او را کتک زدند و از روستا بیرون راندند ... این دود سیه فام که از بام وطن خاست وین شعله سوزان که بر آمد ز چپ و راست از ماست که بر ماست ...
درج شده در تاریخ ۹۱/۰۷/۲۷ ساعت 08:38
برچسب ها:
1
لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید. |
کاربران آنلاین (0)
|