فراموش کردم
رتبه کلی: 6


درباره من
بگذارید این وطن دوباره وطن شود.

بگذارید دوباره همان رویایی شود که بود.

بگذارید پیشاهنگ دشت شود
و در آنجا که آزاد است منزلگاهی بجوید.

(این وطن هرگز برای من وطن نبود.)

بگذارید این وطن رویایی باشد که رویاپروران در رویای
خویش داشته اند

بگذارید سرزمین بزرگ و پرتوان عشق شود

سرزمینی که در آن، نه شاهان بتوانند بیاعتنایی نشان دهند نه ستمگران اسباب چینی کنند ، تا هر انسانی را، آن که برتر از اوست از پا درآورد.

(این وطن هرگز برای من وطن نبود.)

آه، بگذارید سرزمین من سرزمینی شود که در آن، آزادی را با تاج ِ گل ِ ساخته گی ِ وطن پرستی نمی آرایند.

اما فرصت و امکان واقعی برای همه کس هست، زنده گی آزاد است

و برابری در هوایی است که استنشاق میکنیم.

(در این «سرزمین ِ آزاده گان» برای من هرگز
نه برابری در کار بوده است نه آزادی.)


لنگستن هیوز
===

تبریز

===

این طور هم نیست که علف در دهان داس بمیرد

===

متاهل

===

لیست سیاه تا آخرین روز فعالیتم خالی خواهد ماند.

===

کانال تلگرام :

ashke_mahtabb@
حامد رستمی کیا (parlag-ulduz )    
آلبوم: چهره ها
   
عنوان: زندگینامه احمت کایا قسمت 2
زندگینامه احمت کایا قسمت 2
کد برای مطالب، وب سایت و وبلاگ: بازدید کل: 316 بازدید امروز: 131
توضیحات:
احمد کایا (ترانه سرا/خواننده/آهنگساز/نوازنده) در سال 1957 در شهر مالاتیای کشور ترکیه به دنیا آمد. در یک خانواده کردتبار شش نفره. پدر او کارگر کارخانه نساجی بود. بعد از چند سال خانواده با رویای یک زندگی بهتر به استانبول می کوچند و در محله فقیر نشین کوجامصطفاپاشا ساکن می شوند. کایا در همان کودکی علاقه وافری به باقلاما (نوعی ساز ترکی همانند تار) نشان می داد و در ضمن طبع شاعری هم داشت. از اولین اشعار او در سن 5 سالگی که در مدح برادر بزرگتر خود یاشار سروده بود این است: فولکسی خواهم خرید نامش را یاشار خواهم گذاشت  
درج شده در تاریخ ۹۲/۰۱/۱۲ ساعت 17:08
برچسب ها:
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
تبلیغات

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
کاربران آنلاین (2)