برو و پشت سرت را هم نگاه نکن ،
از تو بیزارم ، بهانه هایت را برایم تکرار نکن
حرفی نزن ، بی خیال ، اصلا مقصر منم ، هر چه تو بگویی ، بی وفا منم!
نگو میروی تا من خوشبخت باشم ،
نگو میروی تا من از دست تو راحت باشم...
نگو که لایقم نیستی و میروی ،
نگو برای آرامش من از زندگی ام میروی....
این بهانه ها تکراریست ، هر چه دوست داری بگو ، خیالی نیست....
راحت حرف دلت را بزن و بگو عاشقت نیستم ،
بگو دلت با من نیست و دیگر نیستم!
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
میدانستم عاشق بارانی ،
آنقدر اشک ریختم تا خورشید بتابد بر روی سیل اشکهایم ،
تا اشکهایم ابر شود و باران ببارد
این اشکهای من است که بر روی تو میبارد
آسمان با دیدن چشمهای من می نالد
عشق همین است و راه آن نفسگیر
باز هم میخواهم عشق را با تمام دردهایش،
دردهایی که درد نیست چون دوایش تویی
خیالی نیست
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
دلتنگی ها و بی قراری هایش، چون چاره اش تویی
عزیز من تویی، در راز و نیازهایم تنها تویی
با تو بودن یعنی همین ،
یعنی من عاشقم بیشتر از تمام عشقهای روی زمین
عزیزم خیلی دوستت دارم ، تنها همین احساس است که در دل دارم
این کلام جاودانه را از من بپذیر ، در روزی که قلبم درونش غوغاست ،
این احساس صادقانه را از من بپذیر ، در روزی که حال من حال خودم
نیست
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
راحت بگو که از همان روزاول هم عاشقم نبودی ،
بگو که دوستم نداشتی و تنها با قلب من نبودی
برو که دیگر هیچ دلخوشی به تو ندارم ،
از تو بدم می آید و هیچ احساسی به تو ندارم
سهم تو، بی وفایی مثل خودت است که با حرفهایش خامت کند،
در قلب بی وفایش گرفتارت کند ، تا بفهمی چه دردی دارد دلشکستن!
برو، به جای اینکه مرحمی برای زخم کهنه ام باشی ،درد مرا تازه تر میکنی !
حیف قلب من نیست که تو در آن باشی ،
تمام غمهای دنیا در دلم باشد بهتر از آن است که تو مال من باشی....
حیف چشمهای من نیست که بی وفایی مثل تو را ببینند ،
تو لایقم نیستی ، فکرنکن از غم رفتنت میمیرم!
برو و پشت سرت را هم نگاه نکن ، برو و دیگر اسم مرا صدا نکن
بگذار در حال خودم باشم ، بگذار با تنهایی تنها باشم ...
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
عشق یعنی خاطرات بی غبار، دفتری از شعر و از عطر بهار ،
عشق یعنی یک تمنا یک نیاز ، زمزمه از عاشقی با سوز و ساز
عشق یعنی چشم خیس مست او ، زیر باران دست تو در دست او
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
درست وقتی که لبخند تورو توی دلم احساس کردم.همون لحظه به آرزوم رسیدم.بذار دنیام به پای تو بریزم.بذار حس کنم اینجایی عزیزم.
با اینکه” خیلی وقت نمیشه آشنای هم هستیم.فقط فکر کنم اندازه یه هفت و هشت ماه باشه”ولی یه حسی میگه انگار خیلی وقته واسه من هستی.تو تصویر یه رویای قدیمی مــــــــــــــــــــــــن هستی.عزیزم تو تنها” تمام زندگیم هستی.
خودت که می دونی که عاشق چشماتم.من تا آخر این زندگی همراتم.حرفم باور کن”من تورو خیلی… خیلی… دوست دارم. من بی عشق تو از این زندگی بیزارم.
می ترسم یه روزی ازم جدا شی”می ترسم دیگه عاشقم نباشی.همیشه نگران عشقمونم.عزیزم بذار که عاشقت بمونم.ببین پر شده از تو توی روزگارم.به غیر از تو “کسی رو دوست ندارم.واسه من تو یه عشقه بی نظیری.به این راحتی از دلم نمی ری.
تقدیم به تو عزیزم… .خیلی دلم گرفته این روزها…
|