تا کدوم ستاره دنبال تو باشم
تا کجا بی خبر از حال تو باشم
مگه میشه از تو برید و دل کند
بگو می خوام تا ابد مال تو باشم
از کسی نیست که نشونی تو رو نگیرم
به تو روزی می رسم من،که بمیرم
هنوز هم جای دو دستات خالی مونده
تا قیامت توی دستای حقیرم
خاک هر جاده نشسته روی دوشم
کی میاد روزی که با تو روبرو شم
من که از اول قصه گفته بودم
غیر تو با سایه هم نمی جوشم
..............................................................................
شب را دوست دارم به خاطر تاریکی
تاریکی را دوست دارم به خاطر تنهایی
تنهایی را دوست دارم به خاطر فکر کردن
فکرکردن را دوست دارم به خاطر تو
تو را دوست دارم به خاطر چشمانت
چشمانت را دوست دارم به خاطر قطرات اشکی که می دانم بر سر مزارم خواهی ریخت
.............................................................................................
تقصیر دلم چیست اگر روی تو زیباست
حاجت به بیان نیست که از روی تو پیداست
من تشنه ی یک لحظه تماشای تو هستم
افسوس؛که یک لحظه تماشای تو رؤیاست
..........................................................
سه غم آمد به جانم هر سه بار
غریبی و اسیری وغم یار
غریبی واسیری چاره دارد
ولی آخر کُشد ما را غم یار
..................................................
درخواب ناز بودم شبی،دیدم کسی در میزند
در را گشودم روی او،دیدم غم است در میزند
ای دوستان بی وفا،از غم بیاموزید وفا
غم با همه بیگانگی،هر شب به من سر میزند
............................................................
گفتمش بی تو چه می باید کرد
عکس رخساره ی ماهش را داد
گفتمش همدم شبهایم کو
تاری از زلف سیاهش را داد
وقت رفتن همه را می بوسید
به من از دور نگاهش را داد
یادگاری به همه داد و به من
انتظار سر راهش را داد
......................................................