فراموش کردم
رتبه کلی: 620


درباره من


گفتم به مهدی بر من عاشق نظر کن
گفتا تو هم از معصیت صرف نظر کن


گفتم به نام نامیت هر دم بنازم
گفتا که از اعمال نیکت سرفرازم


گفتم که دیدار تو باشد آرزویم
گفتا که در کوی عمل کن جستجویم

گفتم بیا جانم پر از شهد صفا کن
گفتا به عهد بندگی با حق وفا کن

گفتم به مهدی بر من دلخسته رو کن
گفتا ز تقوا کسب عز و آبرو کن

گفتم دلم با نور ایمان منجلی کن
گفتا تمسک بر کتاب و هم عمل کن

گفتم ز حق دارم تمنای سکینه
گفتا بشوی از دل غبار حقد و کینه

گفتم رخت را از من واله مگردان
گفتا دلی را با ستم از خود مرنجان

گفتم به جان مادرت من را دعا کن
گفتا که جانت پاک از بهر خدا کن

گفتم ز هجران تو قلبی تنگ دارم
گفتا ز قول بی عمل من ننگ دارم

گفتم دمی با من ز رافت گفتگو کن
گفتا به آب دیده دل را شستشو کن

گفتم دلم از بند غم آزاد گردان
گفتا که دل با یاد حق آباد گردان

گفتم که شام تا دلها را سحر کن
گفتا دعا همواره با اشک بصر کن

گفتم که از هجران رویت بی قرارم
گفتا که روز وصل را در انتظارم
پرواز تا خدا (parvazz )    
   
عنوان: شهید مهدی زین الدین + توضیحات
شهید مهدی زین الدین + توضیحات
کد برای مطالب، وب سایت و وبلاگ: بازدید کل: 295 بازدید امروز: 294

این تصویر توسط میثم عظیمی. بررسی شده است.
توضیحات:
عروسم که حامله بود، به دلم افتاده بود که اگر بچه پسر باشد، معنی اش این است که خدا می خواد یکی از پسرهام رو عوضش بگیره!
خدا خدا می کردم دختر باشد!
وقتی بچه دختر شد، یک نفس راحت کشیدم.

مهدی که شنید بچه دختره، گفت:
خداروشکر!
در رحمت به روم باز شد!
رحمت هم که برای من یعنی شهادت ...

خاطره مادر شهید سردار سرلشکر پاسدار شهید مهدی زین الدین
منبع: کتاب "تو که آن بالا نشستی"  
درج شده در تاریخ ۹۵/۰۹/۲۹ ساعت 23:14
برچسب ها:
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
تبلیغات

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
کاربران آنلاین (0)