|
پیام تهران
(payammmm )
آلبوم:
تصاویر پروفایل
کد برای مطالب، وب سایت و وبلاگ:
بازدید کل:
146 بازدید امروز: 114
توضیحات:
قصه شهادتت آن روز کربــــــلا را به گریه می انداخت...
قصه ای که آخرش غم بود,ابـــــتدا را به گریه می انداخت.. باغ ارغوانی لبهات بس ترک خورده بود و می خشـــــکید... عشق توی آن عطش می سوخت آبها را به گریه می انداخت... آسمان کوشش خودش را کرد تا عطش را بگیرد از لبهات.... تشنه لب پرکشیدن اصغر,آن فضـــا را به گریه می انداخت... حرف کوفــــــــیان بی وجدان,قلب زیــــــنب تو را سوزاند... حرفهای نگفته ســـــــــجاد نیـــــــنوا را به گریه می انداخت.. اشکـــــهای رقـــــیه ات وقتی توی تـــشت طلا سرت را دید... هم جهان را به لرزه در آورد,هم خدا را به گریه می انداخت....
درج شده در تاریخ ۹۲/۰۹/۰۸ ساعت 00:51
برچسب ها:
1
لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید. |
کاربران آنلاین (1)
|