بسم الله الرحمن الرحیم
دستکش مخملی
گفت : نظرتان در مورد ارتباط و شروع مذاکره در دولت جدید با امریکا چیست
گفتم : چه عرض کنم ظاهراً بوهایی شنیده می شود
گفت : آری رایحه اش نیکوست.
گفتم: نه عزیزم خر داغ می کنند
گفت: می گویند دیوار بی اعتمادی بین ما و امریکا بلند است
گفتم : بله درست می فرمایید اما ظاهرا برخی می گویند از دیوار برلین که بلند تر نیست
گفت : پس شدنی است
گفتم : آری هر کاری شدنی است منتها اگر مفصل هایت زیر اهرم های چدنی اش نشکند
گفت : مخملی است
گفتم : پخمه ای
گفت: من فکر می کنم شدنی است
گفتم : چگونه؟
گفت: مثالی بزنم ؟
گفتم : بزن!
گفت : فرض کن در اجلاس آتی نیویورک میز ایران و امریکا نزدیک هم باشد ، اوباما از جلوی میز ایران گذر کند و رییس جمهور کشورمان که مدت ها روی صندلی نشسته و کمرش درد گرفته در همان لحظه تصمیم بگیرد بلند شود و استخوانی و کمری راست کند ، از قضا اوباما این قیام را پس از سالها قعود ایرانیان به فال نیک بگیرد و خوش و بشی با رییس جمهورمان کند و دستی هم من باب تالیف قلوب دراز نماید و قبول کن که رد کردن دستش بی ادبی است و به همین سادگی اولین آجر دیوار سی و اندی ساله بی اعتمادی فرو می ریزد!!!
گفتم : پخمه ای
گفت : ببین و تماشا کن!!!
گفتم :