دنبال یک حس گمشده و دیرین است هر لحظه در تلاطم ان عشق شیرین است
بارها به خود وعده داده است که بی خیال اما زمان عشق خلف وعده شیرین است
در لابه لای گذرثانیه ها در زمان حال محو گذشته ای از آن نگاه شیرین است
بارها زخم خورده است از زبان عقل باز گفتی چقدر زخم عشق شیرین است
گفتم که این عشق نیست سیب آدم است گفتی که تکرار عشق شیرین است
گفتم که رانده میشوی به جرم یک هوس گفتی که تبعید به جرم عشق شیرین است
گفتم که از عقل پند بگیر و این ره دگر مرو گفتی که عقل بدون عشق شیرین است
عابد حکایت این دل مثل آب وهاون است ل یکن حکایت این دل چقدر شیرین است |