فراموش کردم
رتبه کلی: 409


درباره من
درباره خودم جز روسیاهی در پیشگاه صاحبم امام عصر (روحی فداه) چیز دیگر ندارم...








به نام خدایی که از شدت
حضورش ناپیداست...







ره پنهانی میخانه نداند همه گس
جز من و زاهد و شیخ و دو سه رسوای دگر...
پسر تنها68 (pesarmiyanali68 )    
آلبوم: بدون نام
   
عنوان: داستان درویش تهی دست
داستان درویش تهی دست
کد برای مطالب، وب سایت و وبلاگ: بازدید کل: 211 بازدید امروز: 210

این تصویر توسط موسی اصلانی بررسی شده است.
توضیحات:


فقیری به در خانه ی بخیلی آمد و گفت :



شنیده ام که تو بخشی از مال خود را نذر نیازمندان کرده ای



و من در نهایت فقرو تنگدستی ام ... چیزی به کَرمت به من بده ...



بخیل گفت: من نذر کوران کرده بودم !



فقیر گفت: کور واقعی من هستم،زیرا اگر بینا بودم از در خانه ی خداوند



به در خانه ی کسی چون تو نمی آمدم ..!

 
درج شده در تاریخ ۹۳/۰۷/۲۵ ساعت 14:18
برچسب ها:
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
تبلیغات

1
2
3
1 2 3


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
کاربران آنلاین (1)