|
پسر تنها69
(pesartanha22 )
آلبوم:
تصاویر پروفایل
کد برای مطالب، وب سایت و وبلاگ:
بازدید کل:
119 بازدید امروز: 119
توضیحات:
پسره به مادرش گفت:با این قیافه ترسناک چرا اومد مدرسه؟ مادرش گفت:پسرم غذاتو نبرده بودی نمیخواستم گرسنه بمونی برات آوردم پسر گفت ای کاش نمی اومدی تا باعث خجالت و شرمندگی من پیش دوستام نشی مادرش فقط یک چشم داشت که پسره همیشه از چهره مادرش خجالت میکشید چند سال گذشت و پسر از یه شهر دیگه تو دانشگاه قبول شد و همون جا کار پیدا کرد و ازدواج کردو بچه دار هم شد خبر به گوش مادرش رسید که پسرت ازدواج کرده و بچه دار هم شده مادرش زنگ زد گفت پسرم بیاین تا عروس و نوه ام رو ببینم پسره میترسید که زنش و بچش از دیدن مادر یک چشمش بترسن چند سال گذشت و مادرش از انتظار و انتظارها خسته شد و چشم به راه پسر و عروس و نوه اش ماند مادر از انتظار خسته شد و جان سپرد به پسرش خبر دادن مادرت فوت کرده پسره وقتی رسید مادر رو دفن کرده بودن و فقط 1 نامه از طرف مادرش یادگار مونده بود متن نامه این بود:پسرم!!!! عزیزم وقتی 4 سالت بود تو یه تصادف یک چشمتو از دست داده بودی اون موقع من 21 سالم بود و در اوج زیبایی بودم بعنوان یه مادر نمیتونستم ببینم پسرم پاره تنم فقط یه چشم داره و از هم سن و سالهای خودش عقب مونده تره یک چشممو به پسرم که همه وجودم بود دادم تا مبادا بعدا با ناراحتی و کمبود نداشتن چشم زندگی کنی پسرم....مراقب چشم مادرت باش که تنها یادگار مادرت بود خوشبخت باشی پسرم همیشه دعای من پشت سر تو و خانوادته اشک در چشمای پسر جمع شده بود با اینکه مات و مبهوت به نامه نگا میکرد ولی خیلی دیر شده بود خیلی....... بیاین قدر پدر و مادرمونو که بزرگترین نعمت هستن تو سلامتیشون بدونیم پشیمونی بعد فایده ای نداره... سلامتی همه پدر مادرای دنیا فرشته های زمین لایک کنید تا همه ببینند
درج شده در تاریخ ۹۳/۰۳/۰۶ ساعت 17:11
برچسب ها:
1
2
لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید. |
کاربران آنلاین (0)
|