فراموش کردم
رتبه کلی: 294


درباره من
















:l
.. khaz .. (pesartanha69 )    

دیگه به کسی دل نمیدم.........تورو خدا نظر یاتون نره

درج شده در تاریخ ۹۱/۱۲/۰۶ ساعت 23:14 بازدید کل: 418 بازدید امروز: 158
 

چه سخته باور اینکه شدم دیگه فراموشت

چه تلخه اینکه جای من یکی دیگه است تو آغوشت

چه قدر سردرگمم امشب عجب حال بدی دارم

از این حال پریشونو از این دلتنگی بیزارم

صدام میمیره تو سینه نمیگم دردمو جایی

آخه پیش همه گفتم برای من یه دنیایی

دیگه هیچ جای این دنیا به  هیچکس دل نمیبندم

چی آوردی به روزه من که هیچ جوری نمیخندم

چی آوردی به روزم که دل از عشق بیزاره

شدی کابوسم که شبها منو تنها نیمزاره

دارم میمیرم از غصه همیشه تنهای تنهایم

                

 

دوباره آسمون این دل ابری شده

دوباره این چشمهای خسته بارونی شده

دوباره دلم گرفته و شعر دلتنگی را برای این دل میخونه

میخونه و اشک میریزه ، آنقدر اشک میریزه

تا این اشکها تبدیل به گریه بشه

در گوشه ای ، تنهای تنها و خسته از این دنیا

دوباره این دل بهونه میگیره و درد دلتنگی را در دلم بیشتر میکنه

خیلی دلم گرفته ، مثل همون لحظه ای که آسمون ابری میشه

خیلی دلم گرفته ، مثل همون لحظه ای که پرنده در قفس اسیره

و با نگاه معصومانه خود به پرنده هایی

که در آسمون آزادانه پرواز میکنند چشم دوخته

دلم گرفته مثل لحظه تلخ غروب 

 مثل لحظه سوختن پروانه

مثل لحظه شکستن یک قلب تنها

دوباره خورشید میره و یک آسمون بی ستاره میاد

 و دوباره این دل بهونه میگیره

به کنار پنجره میرم ، نگاه به آسمون بی ستاره

آسمانی دلگیرتر از این دل خسته

یک شب سرد و بی روح ، سردتر از این وجود یخ زده

خیلی دلم گرفته  

 احساس تنهایی در وجودم بیشتر از همیشه شده

تنهایی مرا می سوزونه ، دلم هوای تو رو کرده

ولی افسوس که دیگه هیچ وقت نمیتونم ببینمت

دوباره این دل مثل چشمونم در حسرت طلوعی دیگریست

آسمون چشمونم پر از ابرهای سیاه و سرگردونه

 قناری پر بسته در گوشه ای از قفس این دل نشسته و بی آوازه

هوا ، هوای ابریست ، هوای دلگیریست

میخوام گریه کنم ، میخوام ببارم

دلم میخواهد از این غم تلخ و نفسگیر رها شم

اما نمی تونم…دیگه اشگی تو چشمونم نمونده

دلم دیگه طاقت این همه درد و غم و نداره

دوباره دلم گرفته ، خیلی دلم گرفته

اما کسی نیست تا با من درد دل کنه 

 کسی نیست سرم و رو شونه هاش بزارم

و آروم بشم… هیچکس نیست!

تنها کسی که همیشه با منه اونم غمه

هیچ وقت تنهام نمیزاره یه لحظه ازم جدا نمیشه

  چشمام هم دیگه یاریم نمیکنن

دیگه کسی نیست که باهاش درد دل کنم

......من موندم و این دل پر از درد.....

مي خواستم بهت بگم چقدر پريشونم    

ديـدم خود خـواهي ديـدم نـمـي تـونـم

تحمل مي كنم بـي تـو بـه هر سـخـتي 

به شرطي كه بدونم شاد و خوشبختي 

بـه شـرطـي بـشــنـوم دنـيـات آرومـه  

كه دوستش داري از چشمات معلومه

يكي اونجاست شـبـيه مـن  يـه ديـونـه  

كه بيشتر از خودم قدر تـو مـي دونـه

چيكار كردي كه با قلبم به خاطر تو بي رحمم

تو مي خندي چه شـيـريـنـه ... گـذشــتــــــن ...تازه مي فهمم

تـو رو مي خـوام تـمام زنـدگـيـم اينه   

دارم مــيـرم تــه ديــــونـگــيــم ايـنـه

نـمي رسـه بـه تـو حـتي صـداي مـن   

تو خوشـبختي هـمين بسه بـراي مـن

 

 

بذار خیال کنم هنوز ترانه هامو می شنوی

 هنوز هوا مو داری و هنوز صدام و می شنوی

بذار خیال کنم هنوز یه لحظه از نیازتم

اگه تموم قصمون هنوز ترانه ساز تم

بذار خیال کنم هنوز پر از تب و تاب منی

روزا به فکر ديدنم شبا پر از خواب منی

بذار خیال کنم  تو دلتنگیات غروب که می شه یاد من میفتی

تویی که قصه ی طلوع  عشق و گفتی و دوست دارم نگفتی

بذار خیال کنم منم اونی که دلت تنگ براش اونی که وقتی تنهایی

پر می شی از خاطرهاش اونکه هنوز دوسش داری

اونکه هنوز هر نفسه بذار خیال کنم منم

اونی که بودنش بسه دوباره فال حافظ و

دوباره توی فالمی بذار

 خیال کنم بذار اگر چه بی خیالمی

                           

حيف لحظه هاي خوبي كه براي تو گذاشتم

حيف غصه اي كه خوردم چون ازت خبر نداشتم

حيف اون روزا كه كلي ناز چشماتو كشيدم

حيف شوقي كه تو گفتي داري اما من نديدم

حيف حرفاي قشنگي كه براي تو نوشتم

حيف رويام كه واسه تو از قشنگي هاش گذشتم

حيف شبها كه نشستم با خيالت زير مهتاب

حيف وقتي كه تلف شد واسه ي ديدن تو توي خواب

حيف باوفاي من حيف عشق و اعتمادم

حيف اون دسته گلي كه توي پائيز به تو دادم

حيف فرصت هاي نقره ام حيف عمرم و دقيقم

حيف هرچي كه به تو گفتم راست راستي حيف سليقم

حيف اشكايي كه ريختم واسه تو دم سپيده

حيف احساس طلاييم حيف اين عشق و عقيده

حيف شاديم تو اون روزي كه ميگن روز تولدت بود

حيف عاشقيم كه گفتي اولش كار خودت بود

حيف اون همه قسما كه به اسم تو نخوردم

حيف نازي كه كشيدم چون كه طاقت نياوردم

حيف اون كسي كه دائم عاشقت بود توي رويا

حيف كه تو از راه رسيدي اونو دادمش به دريا

حيف چيزي كه ندارم حيف ذوقي كه نكردي

حيف گرماي دستم كه سپردمش به سردي

حيف قلبم كه يه روزي دادمش دستت امانت

حيف اعتماد اون روز حيف برج اين خيانت

حيف اون شبي كه گفتم پيش تو كمه ستاره

حيف اون حرفا كه گفتي گفتم اشكالي نداره

حيف چشم هايي كه گفتم با تو با لباي خندون

حيف آرزوي ديدار با تو بودن زير بارون

حيف هرچي كه سپردم حيف هر چي كه نبودي

حيف تكليفم بيا و روشنش كن تو به زودي

ما كه رفتيم ولي يادت باشه ديوونه بوديم

واسه تو يه عمراسيرتو كنج اين خونه بوديم

ما كه رفتيم تو بمون با هر كسي كه دوسش داري

با كسي كه پنهوني سر روي شونش مي زاري

ما كه رفتيم ولي اين رسم وفا داري نبود

قصه ي چشاي تو واسه ما تكراري نبود

ما كه رفتيم حالا تو ميموني و عشق جديد

ما كه رفتيم ولي مزد دستاي ما اين نبود

دل ما لايق اين كه بندازي زمين نبود

ما كه رفتيم وليكن قدر تو دونسته بوديم

بيشتر هم خواسته بوديم ولي نتونسته بوديم

ما كه رفتيم تو برو دل بده دست ديگري

به قول حافظ ما هم داريم يه يار سفري

ما كه رفتيم تو بشين زير نگاه عاشقش

آرزوم اينه كه فقط تلف نشه دقايقش

ما كه رفتيم تو برو دنبال طالع خودت

ببينم كه سال ديگه كي مياد تولدت

ما كه رفتيم تو بدون با اون كه از راه اومده

اون كه با اومدنش خنجر به قلب من زده

ما كه رفتيم دل نديم ديگه به عشق كاغذي

لااقل ميومدي پيشم واسه ي خداحافظي

 

تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۱/۱۲/۰۶ - ۲۳:۱۴
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (0)