آهای حضرت تاول! بجوش در بدنم
که نسل های موازی هنوز در گذرند
و نطفه ای هیجانی دویده در کفنم
عجیب خیس تماشای رفتنت شده ام!
منی که خیس تر از روزهای در لجنم!
بنوش زخمی ذهنی که درد دارد را
به یاد خنده ی مشکوک ابر، از دهنم...
...و بعد سووووت کشیدم مسیر ریلت را
...و بعد حضرت حوا نشست در ترنم:
- بریم تا خود آدم... بریم تا خود درد
بریم تا سر دنیا... درست روی تنم
که باردار توام مثل روزهای بهشت
که باز دار تو را میخ تر زمین بزنم...
- آهای! مادر مرگم! بدوش ذهن مرا!
آهای! مادر مرگم! هنوز در تو منم؟!!
غروب...:جاده سرازیرِ چشم هایِ تواست...
هنوز...خیس خودم، خیس عشق، خیس زنم...
...و بعد یخ زدنم توی جاده می افتم
که خیس تر بشود.../ پشت پات.../ له شدنم.../
به علت هزینه های بالا ممکن است سایت از دسترس خارج شود.
لطفا ما را در اینستاگرام دنبال کنید.
سپاس ارام عزیز