فراموش کردم
لطفا تایپ کنید...
رتبه کلی: 2600


درباره من
الی جوانمرد (pix2 )    

دخترک و پیرمرد

درج شده در تاریخ ۹۲/۰۷/۰۸ ساعت 14:50 بازدید کل: 229 بازدید امروز: 151
 

دخترک و پیرمرد

فاصله دخترک تا پیرمرد یک نفر بود، روی نیمکتی چوبی، روبروی یک آبنمای سنگی.

پیرمرد از دختر پرسید: - غمگینی؟ - نه.

مطمئنی؟ - نه.

چرا گریه می کنی؟ - دوستام منو دوست ندارن. - 

چرا؟ - چون قشنگ نیستم - 

قبلا اینو به تو گفتن؟ - نه.

- ولی تو قشنگ ترین دختری هستی که من تا حالا دیدم. - راست می گی؟ - از ته قلبم آره

دخترک بلند شد پیرمرد رو بوسید و به طرف دوستاش دوید، شاد شاد.

چند دقیقه بعد پیرمرد اشک هاشو پاک کرد، کیفش رو باز کرد، عصای سفیدش رو بیرون آورد و رفت...

به راحتی میشه دل دیگران رو شاد کرد حتی با یک حرف ساده.

تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۲/۰۷/۰۸ - ۱۴:۵۰
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (0)