فراموش کردم
رتبه کلی: 205


درباره من








معرفت داشته باش ...

مجتبی اخلاقی (pooya-ma )    

!!!girl Clever

درج شده در تاریخ ۹۳/۰۳/۳۰ ساعت 12:35 بازدید کل: 255 بازدید امروز: 253
 

(تا اخر بخونید )

دختر کوچولو وارد بقالی شد و کاغذی به طرف بقال دراز کرد و

گفت:

مامانم گفته چیزهایی که در این لیست نوشته بهم بدی، این

هم پولش.


بقال کاغذ رو گرفت و لیست نوشته شده در کاغذ را فراهم

کرد و به دست دختر بچه داد، بعد لبخندی زد و گفت:


چون دختر خوبی هستی و به حرف مامانت گوش می دی،

می تونی یک مشت شکلات به عنوان جایزه برداری.


ولی دختر کوچولو از جای خودش تکون نخورد، مرد بقال که

احساس کرد دختر بچه برای برداشتن شکلات ها خجالت می

کشه گفت: "دخترم! خجالت نکش، بیا جلو خودت شکلاتهاتو

بردار"


دخترک پاسخ داد: "عمو! نمی خوام خودم شکلاتها رو بردارم،

نمی شه شما بهم بدین؟"


بقال با تعجب پرسید:


چرا دخترم؟ مگه چه فرقی می کنه؟


و دخترک با خنده ای کودکانه گفت: آخه مشت شما از مشت

من بزرگتره!

بقال که تحته تاثیره هوش ذکاوت دخترک قرار گرفته بود

به او تجاوز کرد .....

 

{#}

 

تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۳/۰۳/۳۰ - ۱۲:۳۵
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
2
3
1 2 3


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (2)