فراموش کردم
لطفا تایپ کنید...
رتبه کلی: 12208


درباره من
داستان کوتاه - انجمن داستان کوتاه
پیرمرد در حالی که گونی روی دوش اش را زمین می گذاشت نگاهی به خیابان انداخت.تاریکی شب نقاب سیاهش را بر همه جا گسترده وبا بارش برف تک وتوک ماشینی هم که در خیابان تردد می کردند کم کم ناپدید می شدند. یگانه روشنایی خیابان چراغ نیم سوز اویزان به تیر چوبی بود که هر از چند گاهی همچون مسلولی که صرفه می کند...
تاریخ درج: ۹۰/۱۰/۲۱ - ۰۰:۵۳ ( 0 نظر , 170 بازدید )
سایت و اپلیکیشن آموزش زبان انگلیسی urg.ir چگونگی درج آگهی در سایت و قسمت تبلیغات
کاربران آنلاین (0)