«ملا فتحاللَّه کاشانی» در تفسیر منهج الصادقین، و «آیت اللَّه کلباسی» در
کتاب انیس اللیل نقل کرده اند:
در زمان «مالک دینار» جوانی از زمره اهل معصیت و طغیان از دنیا رفت.
مردم به خاطر آلودگی او جنازهاش را تجهیز نکردند، بلکه در مکان پستی و
محلّ پر از زبالهای انداختند و رفتند.
شبانه در عالم رؤیا از جانب حق تعالی به مالک دینار گفتند: بدن بنده ما را بردار
و پس از غسل و کفن در گورستان صالحان و پاکان دفن کن. عرضه داشت: او از
گروه فاسقان و بدکاران است، چگونه و با چه وسیله مقرّب درگاه احدیّت شد؟
جواب آمد: در وقت جان دادن با چشم گریان گفت:
یا مَن لَهُ الدُّنیا وَ الآخِرَةُ إرحَم مَن لَیسَ لَهُ الدُّنیا وَ الآخرَةُ.
ای که دنیا و آخرت از اوست، رحم کن به کسی که نه دنیا دارد نه آخرت.
مالک،کدام دردمند به درگاه ما آمد که دردش را درمان نکردیم؟ و
کدام حاجتمند به پیشگاه ما نالید که حاجتش را برنیاوردیم؟» .