فراموش کردم
رتبه کلی: 6713


درباره من
فاطمه خادمی (qoroub )    

درد دل هار جدای

درج شده در تاریخ ۹۲/۰۱/۲۳ ساعت 16:41 بازدید کل: 436 بازدید امروز: 270
 

تومهربان بودی اغاز ماجرا اما......

چه سخت تشنه ی جام محبتت بودم

سخت تمام شد

ختم ماجرا پیدا

امید با تو نشستن

تلاش بی ثمری بود

چه

کوشش شب وروزم

بسان شخم زدن روی سینه ی دریا

واستغاثه به درگاهت

گره به باد زدن

وهچو کوفتناب بود درون دهان

مرا رها کردی؟

مرا به مسلخ سلاخان

رها چه کردی؟بی پناهی

مرا که رام تو بودم اسیر دام تو بودم.....

چه خوب بودیم ما چه زلال!

چه گستاخ بودیم ما چه خوش دل!

چه روزگاری داشتیم

چه روزهای شادی داشتیم

مثل دوتا برستو پر میزدیم دوتای

با قلب های پر از امید

بی خبر از جدای.....بی خبر از جدای!

و

 

 

 

تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۲/۰۱/۲۳ - ۱۶:۴۱
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (0)