کبوترم پرزدی بااین که بالت شکست زرفتنت غم عالم به دل من نشست
خیزو بنگر بار دیگرغربت همسر خود را
خیزواز جا کن تو زهرا یاری رهبر خود را
کبوترم تو پریده ای زاشیانه بگو چرا پر زدی ز لانه ات شبانه
چون پریدی دل بریدی ازغم ورنج زمانه
درودیوارز شب تار بهر توداردنشانه
چراشده بال وپر تو کبودازالم زدیدنش چهره علی شده پر زغم
بی تو تنها من زغم ها می کشم هراینه اه
دیدگریان سینه سوزان سر کنم به داخل چاه
کبوترم رخ تو چرابه رنگ نیلیست نگفته ای تو به من مگر که جای سیلیست
طاقتم طاق شده زین داغ پشتم از غمت خمیده
همسرت را تا بدین جا اینچنین کسی ندیده
فاطمه جان به سر بریده حسینت
بر لب تشنه کام بور هر دو عینت
بهر ما روز محشر یکدمی بنماعنایت
بر صراط وپای میزان بهر او بنما شفاعت
به علت هزینه های بالا ممکن است سایت از دسترس خارج شود.
لطفا ما را در اینستاگرام دنبال کنید.
فریاد دل محسن زهرا این بود / ای کاش در سوخته مسمار نداشت
کاش قلبم به قبرش راه داشت / کاش زهرا هم زیارتگاه داشت
آه را در دل نهان کردی چرا ؟ / ماه را در گل نهان کردی چرا ؟
یا علی جان تربت زهرا کجاست ؟ / یادگار غربت زهرا کجاست ؟
تا ز نورش دیده را روشن کنم / بر مزارش شعله ها بر تن کنم .