درباره من
همیشه سرم بالاست چون خدا اون
بالاست.
.ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
نگران من نباش
زنده ام نفس میکشم
و دلتنگی هایم را دیگر بغض نمی
کنم میگذارم چشم هایم ببارند.
زمستان اگر دلت را سبک نکنی ا
گر با درخت ها ی بی برگ با غروب
سخت اش هم دردی نکنی تمام
فصل های دیگر حس می کنی
چیزی را .
حسی را گم کرده ای
حالا رفیق آمده ام بگویم
خوبم. نفس می کشم هنوز شعر می خوانم شعر می گویم..
می نویسم..
با صدای خش خش جاروی رفتگر
با صدای درویش محله
با صدای باد
با صدای باران. .. با صدای قدم های خسته رهگذری که سایه خمیده اش آنقدر درد دارد که برای شاعر شدن کافیست.
. من با هر بهانه ای این روزها می
بارم با هر برگ که از شاخه فرو می افتد و
با هر پرنده ای که می خواند هر قطره بارانی که میبارد و هر نسیم خنکی که به صورتم می وزد ..
زنده می شوم و امیدوارتر که
خداوند هنوز ا ز بشر نا امید نشده
است
.ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
در پی دلیلیست که ببخشد ما را ...
خالق من «بهشتی» دارد، نزدیک، زیبا و بزرگ؛
و «دوزخی» دارد، به گمانم کوچک و بعید؛
و در پی دلیلیست که ببخشد ما را ...
«دکتر علی شریعتی»
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
عزت زیاد