چه کسی مجبورتان کرده بود؟!
نیا، دوست عزیز نیا
وارد زندگی کسی نشو وقتی که برنامهای برای
ماندن در سر نداری،بار سفر بستهای!
چه کسی مجبورتان کرده بود؟
کجای کار کم آوردید،که اینگونه انتقام میگیرید!
آدمها باور میکنند حرفهای به ظاهر درستتان
را، دل میبندند، عاشق میشوند، شما جزء که
نه،همهی زندگیشان میشوید!
با باورهای آدمها بازی نکنید!
حسهایشان را به سخره نگیرید!
بعدها،وقتی که "آمدید،زدید،شکستید،رفتید"!
کسی وارد زندگیتان میشود که
"میآید،میزند،میشکند،میرود" و شما به یاد
میآورید که عجب رفتار آشنایی...!
نیا، دوست عزیز،نیا...!
کجای جهان بایستم؟
که
زیر سایه
تو نباشم
ای عشق!
یکی میرود
یکی می آید
اما تو ؛
لطفا
مرا بفال نیک بگیر
و فقط بمان
همین...
.
یه روزایی هست که آدم خل میشه،
بهانه گیر میشه.
این وقتا فقط یه نفر رو میخواد
که باشه و بهانه هاشو بفهمه
و حالشو خوب کنه.
میدونی؟!
این روزا و بهانه ها سریع میگذرن و تموم میشن.
اما حس و حالی که اون یه نفر تو
اون روز به آدم داده هیچوقت فراموش نمیشه.
هیچوقت...
نگه داشتن یک زن
بلد بودن میخواهد
یک زن از تمام مردانگی یک مرد
هیچ نمی خواهد
جز یک خیال راحت
که همانطور که هست
بی هیچ توقع و پنهان کاری
دوستش بداری
عین،شین،قاف
کلماتِ رمزِ خداوند است
زمانی که
خلقتِ چشمانِ رویایی ات را
آغاز کرد