پاییز را همیشه دوست داشتم
نه اینکه خودم پاییزی ام
نه
پاییز که میشود
نقابها برداشته میشود
حتی برگها هم بی نقاب میشوند
خودشان میشوند
این قانون آدم هاست؛
تازمانی که هستی
آسوده اند ازبودنت
گاهی تنهایت میگذارند
گاهی آزارت میدهند
وگاهی
گمان میکنند قرار است
این بودن هاهمیشگی باشد
اما
زمانی برایشان عزیز
میشوی که دیگرنیستی!
طفلی به نام شادی؛
دیری است گم شده است
باچشم های روشن براق
باگیسویی بلند
به بالای آرزو
هرکس ازاو نشانی دارد
مارا کند خبر
این هم نشان ما
یک سوخلیج فارس
سوی دگر خزر...
#شفیعی_کدکنی
از دوست بی صداقت و بدجنس؛
باید بیش از جانوری وحشی
در هراس بود
چرا که یک حیوان وحشی
بدنت را زخمی می کند
اما یک دوست بد طینت ذهنت را ...
#بودا