حالِ خرابِ
حضرتِ پاییز مالِ من
شأنِ نزولِ
سوره ی باران به نامِ تو
تنها نه من
به مهر ِتو آذر به جان شدم
دلتنگیِ
دقایقِ آبان به نامِ تو
#سیمین_بهبهانی
از "عشق"
مرا همین، یک نکته کافی ست
که تو مرهم جانی و بس
که من همچنان فصل ها را به هم می ریزم
مثلا عطر پاییز را روی گردنم میزنم
و از تمام میدان های شهر آرام رد می شوم
میدانم
برگ ها که بریزند
و دست ها گره شود
و آسمان اشک شوق بریزد
تو را در یکی از این خیابانها خواهم دید
می دانی...!!!
این منم که به دنبال نگاهت آمده.
معشوقهی تو بودن
آن حالتی از خوشبختیست
که نه در درام عاشقانه و نه در شعر یافتمش.
معشوقهی تو بودن، حس خوب امنیت است.
حس دویدن زیر باران.
مثل زیباترین رویایی که در سر داری.
معشوقهی تو بودن، شبیه بوسهای میان ابرهاست.