ه تحجر از بهشتی تا هاشمی
هميشه چنين بوده و هست كه افراد لايق و شايسته كه براي دين و ملت و كشور خدمات ارزنده ارائه ميدهند و با مديريتهاي توانمند خود زمينهساز رشد و پيشرفت ميشوند مورد حمله قرار ميگيرند و سيل دروغ و تهمتها به سوي آنان سرازير ميشود و طبيعي است كساني كه در چرخة مديريت كلان سياسي قرار ندارند و نقش محوري در راهبرد و اداره مملكت ايفا نميكنند هرگز مورد تهاجم و هتاكي و تخريبهاي اخلاقي قرار نميگيرند. بر مبناي اين اصل، بهشتيها و هاشميها همواره آماج حملات و دشنام و هتك و تهمتها و دروغ و نيرنگها قرار گرفتند
آنچه امروز در گوشه و كنار و در زمانهاي خاص و با اغواگري بازيگران سياسي و تحرك سياهي لشكر جاهلان هتاك عليه آيتالله هاشمي رفسنجاني صورت ميگيرد و البته داراي جلوههاي گوناگون و انواع هتاكي و تخريب و ترويج دروغ و تهمت ميباشد، داراي سابقهاي طولاني است كه ميتوان يكي از نمونههاي بارز آن را كه تلخترين و ناگوارترين آنهاست در واقعه هفتم تير و در مظلوميت و غربت آيتالله بهشتي و يار وفادارش آيتالله هاشمي مشاهده كرد
جمهوری اسلامی / روزگار ، فراز و فرودها و پستي و بلنديهايي دارد و وقايع اعجاب برانگيزي در آن اتفاق ميافتد و رفتارهاي حيرتآوري از افراد و گروهها رخ مينمايد كه دلها را به درد ميآورد.اسلام هميشه غريب بوده است و در پي آن همه كساني كه در پي تحقق تعاليم و قوانين جامع و تحولزاي آن بودهاند بهرهاي از اين غربت بردهاند و كام جانها را با جام بلاها تلخ كرده و اين تلخي را در راه حضرت معبود پذيرا شدهاند.
اگر ميبينيم كه عالمان راستين و جهادگر در مظلوميت افتاده و غبار غربت بر جان پاكشان نشسته است، بدانيم كه اين مظلوميت و غربت، امتداد مظلوميت و غربت مولاي متقيان(ع) است كه از دست دوستان غافل و عابدان جاهل و آزار و اذيتهاي مكرر و جانفرساي آنان و در حالي كه همه راهها را براي اصلاح اين قوم هتاك و گمراه مسدود ميديد، سر در چاه ميكرد و ناله سر ميداد!
ازشگفتيهاي روزگار اين است كه اهل جهل و جمود ادعاي "بصيرت" كرده و ميكنند و پرچم هدايت در اهتزاز در ميآورند! يعني آنان كه به دليل قشريگري و سطحانديشي و جهالت نميدانند كه بصيرت چيست، خود را بصير ميپندارند و كساني كه تار و پود وجودشان با دانش و بينش و معرفت و بصيرت آميخته و ممزوج گشته است را فاقد بصيرت ميدانند و شعارها ميدهند و باغوغاسالاري دعوت به بصيرت! ميكنند!
ببينيد دنيا چگونه پشت كرده و پيش ميتازد كه بيبصيرتان مدعي بصيرت ميشوند و اهل جهل ادعاي علم ميكنند و تا آنجا جسارت ميورزند كه عالمان بصير را متهم به بيبصيرتي ميكنند!
اما اين يك روي سكه است كه فعاليت مخرب جاهلان هتاك بر آن نقش بسته است. در روي ديگر سكه برنامهريزي بازيگران سياسي را مشاهده ميكنيم كه براي دست يابي به اهداف خاص خود كه مهمترين آنها انتقام از عالماني است كه از ياران و مشاوران حضرت امام خميني بوده و براي تحقق انديشههاي تابناكش در سرنگوني رژيم ستمشاهي و تشكيل نظام جمهوري اسلامي زجرها كشيده و شكنجهها شده و تا پاي جان و در هيچ شرايطي راه رهبر و مقتداي خويش را ترك نكردهاند.
آيتالله هاشمي رفسنجاني مصداق عيني و كامل اين حقيقت است، همان كسي كه خود را در امام خميني ذوب كرد، زيرا امام خميني تمام ذرات وجودش در اسلام ذوب شده بود و جزاسلام نميخواست، و طبيعي است كه هر عالم مبارز و نستوهي كه در اين پيشواي الهي ذوب ميشد، در واقع اسلام جامع و اصيل و زلال را مييافت، و اين است مفهوم اين عبارت زيباو رسا كه: "ذوبوا فيالامام الخميني كما ذاب هو فيالاسلام" (1)
همان گونه كه آيتالله هاشمي به امام خميني عشق ميورزيد و مشتاقانه تابع مراد و رهبر بزرگ خويش بود و به هيچ وجه غفلت و كوتاهي در فداكاري و جانفشاني براي تحقق اهداف الهياش را تاب نميآورد، امام خميني نيز دوستدار آيتالله هاشمي رفسنجاني بود و وجود او و مجاهدات خالصانهاش را دليل تداوم مبارزات اسلامي و پيشرفت در مديريت كلان سياسي پس از استقرار نظام اسلامي ميدانست.
براي نماياندن علاقه امام خميني به آيتالله هاشمي رفسنجاني به اين موارد بسنده و اكتفا ميكنيم. پس از ترور ايشان توسط گروه متحجر فرقان، امام خميني پيامي را خطاب به اين صحابي با وفا صادر كرد كه در آن چنين آمده است:
"مردان تاريخ تا آخر زنده هستند. بدخواهان بايد بدانند هاشمي زنده است، چون نهضت زنده است."(2)
همچنين درهمين پيام اعلام داشت كه دشمنان نميتوانند شخصيت انساني و اسلامي هاشمي را ترور كنند(3)
ونيز در انتهاي پيام مرقوم داشتند:
"من به آقاي هاشمي، فرزند برومند اسلام، تبريك ميگويم كه در راه هدف تا نزديك شهادت به پيش رفت. و سلامت و ادامة خدمت ايشان را از خداي متعال خواستام."(4)
امام خميني وجود و مديريت و خدمات آيتالله هاشمي رفسنجاني را براي اسلام و نظام به گونهاي لازم و ضروري ميدانست كه همواره او را به مراقبت از خويش در برابر حوادث سفارش ميكرد و براي سلامتي اين عالم عامل و مدير فاضل در سفرهاي زمان جنگ، گوسفند نذر و قرباني ميكرد.(5)
علاقه و اعتماد حضرت امام خميني به آيتالله هاشمي با ارتحال اين پيشواي محبوب و انتقال "رهبري" به حضرت آيتالله خامنهاي در تعاملات و اظهارات ايشان امتداد يافت،چنان كه رهبر معظم انقلاب با اين جمله و عبارت معروف "هيچ كس براي من هاشمي نميشود"(6) اشتياق و اطمينان خود را به ايشان متجلي ساخت و سپردن مسئوليت كليدي اداره مجمع تشخيص مصلحت نظام به آيتالله هاشمي، مصداق عيني و عملي اين اعتماد كامل مي باشد.
بصيرت، ارزشي كه ناشناخته و مغفول مانده است
از گذشته تا امروز، بسياري از تعاليم و ارزشهاي والاي اسلامي به دليل آن كه عمق و ژرفاي آن شناخته نشده و فلسفه و آثار آن درك نگرديده است، به صورت "عادت" و "لقلقه زبان" درآمده و ظاهري از آن مانده و از محتوا خالي شده است و از اين لحاظ بايد تأسف فراوان خورد. يكي از اين ارزشهاي ناشناخته و مغفول"بصيرت"است و "جاهلان هتاك" ثمره فقدان اين ارزش هستند همين افراد مبتلا به انجماد فكري و ناآگاهي هستند كه هرگاه برخي جريانهاي سياسي لازم بدانند و در پي دست يابي به اهداف باندي و جناحي خود باشند، اين مبتلايان به بيماري جهل و جمود را به ميدان ميفرستند و به هتاكي و تخريب عليه عالمان و صالحان وادار ميكنند. اين افراد كه نميدانند در پس پرده چه خبر است و برنامهريزان و بازيسازان چه هدفي در سر دارند، به روي صحنه ميآيند ودر حالي كه به عروسكهايي ميمانند كه ريسمان آنها به دست كارگردانهاي نمايشنامههاي سياسي ميباشد، به هر سو كه آنها اراده كنند به چرخش در ميآيند!
جاهلان ملعبه دست بازيگران سياسي كه اهل علم و دانش و بصيرت رامتهم به بيبصيرتي ميكنند، نه ميدانند بصيرت چيست و نه ميتوانند به شناسايي بصيران راستين بپردازند. فقط سرشان را به زيرانداخته و با حركت شتابآلود و رو به جلو، زبان به هتك و تخريب ميگشايند.
اگر همين جاهلان مدعي بصيرت با ديدگاههاي امام خميني و رهبر انقلاب حضرت آيتالله خامنهاي درباره عالمان خالص و صادق وانديشمند و بصير همچو آيتالله هاشمي رفسنجاني مواجه ميشوند، در ظاهر و موقت و سريع، به سكوت ميگرايند و خود را تابع معرفي ميكنند ولي روز ديگر با همان تخريبهاي اخلاقي و دروغ و تهمتها و شعارهاي ناجوانمردانه و جاهلانه به ميدان ميآيند! اين وضع را سالهاست كه ديدهايم و امروز نيز به وضوح ميبينيم.
با اين وصف "امام،امام"گفتنها و"آقا،آقا" بر زبانراندنها اينان اولاً واقعي نيست وظاهري است. ثانياً آگاهانه نيست و سطحي و قشري است. ثالثاً آميخته به دورويي ميباشد و تضاد و تعارض بين سخن و عمل را ميرساند. رابعاً از نفسانيتي كه ريشه درجهالت دارد مايه ميگيرد خطر اين نوع هواي نفس اين است كه هيچ تلاش و مراقبتي براي اصلاح و خودسازي تا زماني كه این "جهالت" برطرف نشود و آگاهي و بينش جايگزين آن نگردد به نتيجه و ثمر نخواهد رسيد.
تجربه تلخ ديروز،امروز تكرار ميشود.
آنچه امروز در گوشه و كنار و در زمانهاي خاص و با اغواگري بازيگران سياسي و تحرك سياهي لشكر جاهلان هتاك عليه آيتالله هاشمي رفسنجاني صورت ميگيرد و البته داراي جلوههاي گوناگون و انواع هتاكي و تخريب و ترويج دروغ و تهمت ميباشد، داراي سابقهاي طولاني است كه ميتوان يكي از نمونههاي بارز آن را كه تلخترين و ناگوارترين آنهاست در واقعه هفتم تير و در مظلوميت و غربت آيتالله بهشتي و يار وفادارش آيتالله هاشمي مشاهده كرد.
شهيد مظلوم آيتاله بهشتي در معرض شديدترين حملات ضد اخلاقي قرار داشت و روزي نبود كه در گوشه وكنار مملكت عليه او شايعهاي ساخته نشود و دروغ و تهمتي جعل نگردد. علاوه بر آن، دشنام و هتك و تخريبها عليه شخصيت والاي او رو به تزايد بود.
شگفتانگيز اينكه اين دشنام گوييها و هتاكيها و دروغگوييها توسط مردمي صورت ميگرفت كه مسلمان بودند و در عين حال به دليل فقدان آگاهي و نداشتن بينش سياسي و گرفتن پوستهاي از دين و گريز از محتواي غني و اصيل آن، ملعبة دست بازيگران سياسي قرار ميگرفتندو ناآگاهانه در مسير تحقق اهداف ومنافع آنان حركت ميكردند.
مشكل اساسي امروز جامعه در آسيبهاي مكرري كه از جانب جاهلان هتاك عليه ذخاير و شخصيتهاي روحاني مبارزو مدير و خدوم صورت ميگيرد اين است كه افراد ناآگاهي كه به فحاشي و ترويج دروغ و تهمت و هتك حرمت اشتغال دارند، توسط جريانهاي مرموز سياسي تحريك ميگردند و به ميدان گسيل ميشوند تا با به وجود آوردن جنگ رواني عليه شخصيتهاي لايق كه مانع سيطره بازيگران سياسي ميباشند، موانع را از سر راه بردارند و اهرمهاي قدرت را در دست گيرند.
به سخنان آگاهي بخش حضرت امام خميني دقيق شويم تا نسبت به حقايق آگاه شويم و واقعيتهاي تلخ را دريابيم:
- "بناي دشمنهاي شما بر اين است كه افرادي كه لياقتشان بيشتر است، بيشتر مورد حمله قرار بگيرند... من كراراً گفتهام كه مرحوم آقاي بهشتي در اين مملكت مظلوم زيست. تمام مخالفين اسلام و مخالفين اين كشور حملة مستقيمشان را به ايشان و بعضي دوستان ايشان كردند... مخالفين،او را در كوچه و بازار و محله و صحبتهايي كه همه ميكردند،آن طور جلوه دادند..."(7)
- "آقاي بهشتي "رحمهالله" كه يك نفر آدمي بود كه مجاهد براي اسلام بود، به درد ميخورد، فعال بود، دانشمند بود،مدير بود،مدبر بود،ديديد كه در صحنة كشور اشرار چه فضاحتها درآوردند و مردم را منحرف كردند، مردم يك وقت بيدار شدند كه بهشتياي در كار نبود. من خوف اين را دارم كه خداي نخواسته ملت ما يك وقت بيدار بشود كه روحانيت كنار رفته است و سلطه اجانب بر اين مملكت بازگشته است و آن وقت تأسفها فايده نداشته باشد."(8)
موضوع اول در اين سخنان بيدار كننده و هشدار دهنده اين است كه هميشه چنين بوده و هست كه افراد لايق و شايسته كه براي دين و ملت و كشور خدمات ارزنده ارائه ميدهند و با مديريتهاي توانمند خود زمينهساز رشد و پيشرفت ميشوند مورد حمله قرار ميگيرند و سيل دروغ و تهمتها به سوي آنان سرازير ميشود و طبيعي است كساني كه در چرخة مديريت كلان سياسي قرار ندارند و نقش محوري در راهبرد و اداره مملكت ايفا نميكنند هرگز مورد تهاجم و هتاكي و تخريبهاي اخلاقي قرار نميگيرند. بر مبناي اين اصل، بهشتيها و هاشميها همواره آماج حملات و دشنام و هتك و تهمتها و دروغ و نيرنگها قرار گرفتند.
موضوع دوم اين است كه امام خميني از مظلومت شهيد بهشتي سخن ميگويد، مظلوميتي كه از ديدگاه امام خميني بسيار دردناك است، تا آنجا كه شهادت او رادر برابر آن فروتر و پائينتر ميآورد(9)
اين مظلوميت توسط گروههاي سياسي ناباب و با جلو انداختن مردم نادان و ايجاد جنگ رواني عليه شهيد بهشتي و همرزم وفادارش آيتالله هاشمي رفسنجاني اوج گرفت.
اين از سخنان ژرف و برخاسته از واقعيتي تلخ است كه آيتالله هاشمي رفسنجاني گوينده آن است:
"باتحليل منطقي و تجربه ميدانستيم و ميدانيم، پذيرفتن مسئوليتهاي بزرگ (مخصوصاً اجرايي) در چنين شرايطي، خواهی نخواهي سقوط اعتبار انسان را به همراه دارد."(10)
در برابر اين شرايط سخت و تلخ كه اجتنابناپذير بود، آيتالله هاشمي رفسنجاني فرزند شايستنه امام خميني و هم سنگر شهيد بهشتي، اين گونه مقاوم و اميدوار، پذيراي مظلوميت ناشي از حملات و فعاليتهاي تخريبي ميشود و قاطعانه اعلام ميكند:
"به خاطر حفاظت از خط اسلامي انقلاب، در صحنه ميمانيم و از مشكلات، مخالفتها و تهمتها نميهراسيم."(11)
موضوع سوم اين است كه امام خميني با اين عبارت كه اشرار مردم را منحرف كردند و مردم يك وقت بيدار شدند كه ديگر بهشتي در كار نبود، به اين واقعيت اشاره ميكنند كه اولاً "اشرار" در پس پرده اين توطئه و فاجعه بودند، يعني طرح و برنامه از جانب آنان بود و هدفشان از بين بردن ياران و بازوان پرتوان امام خميني بودكه در پي تحقق اهداف وآرمانهاي مقتدايشان بودند. ثانياً مجري اين هجمه و تهاجم سنگين و تخريب عليه شهيد بهشتي،"مردم" بودند، مردمي كه هم نسبت به تعاليم مقدس اسلامي آگاهي و شناخت نداشتند تا تعهد ديني مانع فعاليتهاي ضداخلاقي آنان شود، و نه از بينش سياسي برخوردار بودند تا بر اساس آن دشمنشناس باشند و جريانها را شناسايي كنند و در دامهاي گسترده شدة آنان اسير و گرفتار نشوند.
متأسفانه اين يك تجربه تلخ است كه هميشه مردم نادان، پياده نظام بازيگران سياسي ميشوند و آنگاه كه اغواگري و غوغاسالاري جريانها و جناحهاي ماجراجو آغازميشود اين پيادهنظام به راه ميافتد و پيش ميتازد و دشنام و دروغ و نيرنگ و تهمت و هتاكيها و تخريبگريها عليه عالمان و صالحان شدت ميگيرد و همين جاست كه مظلوميت بزرگاني چون آيتالله هاشمي رفسنجاني كه به شدت مورد تأييد و اعتماد و حمايت امام خميني بود رقم ميخورد.
امروز تاريخ تكرار ميشود، اما نه فقط در ترور فكري و هتاكي عليه صحابي وفادار امام خميني و يار و مشاور رهبر انقلاب، كه به گونهاي ديگر نيز شاهد تكرار تاريخ مي باشيم و آن عبارت است از روحيه صبور و مقاوم و استوار كسي كه در ادامه راه اسلام مصداق عيني و كامل "يجاهدون في سبيلالله و لايخافون لومهلائم"(12) ميباشد و از هيچ چيز و هيچ كس نميهراسد.
*پاورقي:
1- يعني: "در امام خميني ذوب شويد، همان گونه كه او در اسلام ذوب شد."
اين عبارت بسيار ژرف و عميق توسط عالم مجاهد شهيد آيتالله سيدمحمدباقر صدر خطاب به اصحاب و يارانش بر زبان جاري شد.
2- صحيفه امام، ج7،ص 495
3- همان مدرك
4- همان مدرك، ص 496
5- امام خميني به روايت آيتالله هاشمي رفسنجاني، به كوشش عبدالرزاق اهوازي، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام، ص19
6- همان منبع، صفحه 7 از پيشگفتار كتاب
7- صحيفه امام، ج14، ص505
8- همان مدرك، ج15، ص367
9- اين سخن از حضرت امام خميني است: "آنچه كه من راجع به ايشان متأثر هستم، شهادت ايشان در مقابل او ناچيز است و آن مظلوميت ايشان در اين كشوربود"(صحيفه امام، ج14، ص 518)
10- عبور از بحران، كارنامه و خاطرات آيتالله هاشمي رفسنجاني در سال 1360، نشر معارف انقلاب ، ص17
11- همان مدرك، ص24
12- "تلاشگران الهي در راه دين جهاد می كنند و از ملامت و نكوهش هيچ كس خوف و هراس ندارند"(سوره مائده،آيه 74)
*آيتالله هاشمي رفسنجاني:
- ميدانستیم و ميدانيم كه پذيرفتن مسئوليتهاي بزرگ دراين شرايط،خواهي نخواهي سقوط اعتبار انسان را به همراه دارد.
- به خاطر حفاظت از خط اسلامي انقلاب، در صحنه ميمانيم و از مشكلات، مخالفتها و تهمتها نميهراسيم.
*مظلوميت و غربت عالمان و صالحان راستين و جهادگري همچون شهید آيتالله بهشتي و آيتالله هاشمي رفسنجاني امتداد مظلوميت و غربت مولاي متقيان(ع) است كه از دست دوستان غافل و عابدان جاهل و آزار و اذيتهاي مكرر و جانفرساي آنان و در حالي كه همة راهها را برای اصلاح اين قوم هتاك و گمراه مسدود ميديد، سر در چاه ميكرد و ناله سر ميداد!
*ببینيد دنيا چگونه پشت كرده و پيش ميتازد كه بيبصيرتان مدعي بصيرت ميشوند و اهل جهل ادعاي علم ميكنند و تا آنجا جسارت ميورزند كه عالمان بصير را متهم به بيبصيرتي ميكنند" اما اين يك روي سكه است . در روي ديگر سكه برنامهريزي بازيگران سياسي را مشاهده ميكنيم كه در اين گونه مواقع هتاكان جاهل را به صورت سياهي لشكر و پياده نظام به بهرهبرداري ابزاري ميرسانند تا به هدف اصلي خود كه انتقام از ياران امامخميني است دست يابند!
منبع : جمهوری اسلامی