یادداشت حاضر توسط استاندار اسبق آذربایجان غربی که در اوائل پیروزی انقلاب اسلامی عهده دار این سمت بود نوشته شده است. دکتر جمشید حق گو در این نوشتار ،به بازگویی خاطرات خود از نحوه شکل گیری پل میانگذر دریاچه ارومیه پرداخته و اظهار داشته است که خشک شدن دریاچه ارومیه ، دلایلی غیر از احداث این میانگذر داشته است.
در چندین سال گذشته مسئله فاجعه بار خشک شدن دریاچه اورمیه، موضوع بحث محافل مربوطه بوده و در باره آن سخن فراوان گفته شده، صدها مقاله نوشته شده، میزگردها تشکیل داده ، کمپین جلو گیری از خشک شدن دریاچه و حمایت از آب رسانی به دریاچه از طرف گروه های مختلف راه انداخته شده، مسؤولان و فعالان محیط زیست هر کدام به نوعی در این مرثیه همگانی شرکت کرده و هر یک به زبانی سخن از علت این معضل لاینحل دریاچه ارومیه گفته اند.صدها کنفرانس و سمینار و مناظره راه انداخته و ده ها مجلس کارشناسی در داخل و خارج آراسته اند ، نشسته و گفته و برخاسته اند و هنوز هم ادامه دارد ، در این میان آن چه بی نصیب مانده، دریاچه بوده است که حکایت غم انگیز آن همچنان باقی است ، و این همه پیگیری ها و وعده و وعید ها، هنوز ره به جایی نبرده است. گفته می شود که 400 کارشناس روی آن کار می کنند و از اظهار نظر های غیر کارشناسانه ابراز نگرانی کرده اند!(همشهری 6237)
صاحب این قلم نیز به نوبه خود به عنوان یک شهروند دغدغه مند ایرانی ، در آذر سال 1390 مطلبی در این مقوله به عنوان " کویری دیگر در راه است "ارائه کرده و نظر خود را داده ام.( چشم انداز شماره 70 ) : آن چه لازم به تکرار است تاکید این نکته می باشد که" آنچه در وضعیت بحرانی دریاچه ارومیه بر حسب اولویت لازم بوده که به فوریت انجام گیرد ( البته از سالها پیش )، این بود که با استفاده از منابع موجود آبی که از طرف کارشناسان منطقه عنوان می شود - مثل رها کردن ذخیره سدها، برگرداندن رودخانه های زاب کوچک و بزرگ که اینک به عراق سرازیر می شود، به سوی دریاچه ارومیه، آوردن آب از ارس، برچیدن یا کنترل چاه های عمیق اطراف دریاچه، جایگزینی آب شرب تبریز و رها کردن آب رودخانه زرینه رود به سوی دریاچه ( زرینه رود بزرگترین و مهم ترین منبع تامین آب دریاچه به شمار می رفت از سالها پیش تاکنون برای تامین آب شرب تبریز ، اردبیل و بسیاری از شهرهای اطراف مورد استفاده قرار گرفته و دیگر به دریاچه ارومیه سرازیر نمی شود، (همشهری،25 اردیبهشت 1393) و یا دیگر راه حل های پیشنهادی دیگر نخست آب دریاچه را به وضعیت نسبتا عادی در بیاورند و بعد نسبت به نیازهای تعریف شده مثل نیاز کشاورزی، صنایع، شرب، و زیست محیطی (دریاچه) آب منطقه را بطور عادلانه توزیع نمایند. هر چند بیشتر این پروژه ها بر فرض انجام، تمام شدن شان جای سؤال دارد، در هر حال فراموش نکنیم که اجرای هر پروژه ای در حال حاضر می تواند برای دریاچه مفید باشد وگرنه بعد از خشک شدن باقیمانده دریاچه در دو سه سال آینده هیچ طرحی مفید واقع نخواهد شد و تبعات اقتصادی و اجتماعی و زیست محیطی آن دامنگیر کل منطقه خواهد بود."
اینک نزدیک به 3 سال از نگارش آن مقاله گذشته ، بیش از 90 درصد دریاچه خشک شده ، می رود تاآن جا که از دست هیچ کس کار در نیاید!
پل میانگذر دریاچه
آنچه مرا وداشت که دوباره در این مورد قلم به دست گیرم، این است که می بینم در این بحث و جدل ها، ، از جمله موارد اتهامی علت خشک شدن دریاچه را پل میان گذر دریاچه عنوان می کنند و بعضی ها صحبت از تخریب آن می نمایند ، و یک مشت دلایل واهی می آورند که هیچ عقل سلیمی نمی تواند آن را مورد تایید قرار دهد. این از آن حرف های بی ربط و بی اساس است که فقط بی خبران و آن ها که از دور دستی بر آتش دارند و منطقه را به چشم ندیده و از راه دور نسخه پیچی می کنند ممکن است همچون مو ضوعی را عنوان کنند. یاد آوری می نماید که خشک شدن دریاچه سه دلیل عمده دارد :
1- تغیر شرایط اقلیمی ، (گرم شدن هوا و خشک سالی های ممتد و تحلیل رفتن منابع طبیعی دریاچه در طول دو دهه گذشته )
2- افزایش جمعیت ، در نتیجه توسعه سطح زیر کشت ، با الگوهای سنتی آبیاری و فشار بیش از حد بر منابع آبی ( چه در سطح و چه در عمق، ) . بیش از 90 درصد آب منطقه را کشاورزی می بلعد ، در حالی است که حد اکثر راندمان کشاورزی منطه 34 در صد می باشد ، این بدین معنی است 66 درصد آب برداشتی از رودخانه ها و چاه ها که مورد استفاده کشاورزی می رسد به هدر میرود(همشهری ، همان)
3- قصور و عدم کارآیی و غفلت مدیریت منابع آبی و طبیعی منطقه. بنا بر این خشک شدن دریاچه کوچکترین ارتباطی با احداث راه میان گذر ندارد.
اکو سسیستم
سوال اینکه این پل چه آسیبی ممکن است به اکوسیستم دریاچه از نظر چرخش آب بزند، در خور بحث و پاسخ گوئی است. البته این نکته بسیار مهم و حیاتی است . لازم به یاد آوری است که طراحان اولیه این گذرگاه از این نکته غافل نبوده ودر طرح اولیه گذرگاه، نکات زیست محیطی اکوسیستم دقیقا در نظر گرفته شده بود و قرار بود در قسمت غربی و خاک ریز میان گذر ، (سمت ارومیه)، پل های آب گذر ( آبراه زیر جاده ای) احداث شود تا آب دریاچه در شمال و جنوب پل در ارتباط با هم باشند و بر چرخش آب مانعی ایجاد نشود. و شرکت صدرا، پیمانکار سازهای فلزی پل روگذر هم، در نظر داشت که در کیلومتر 4 سمت غربی میان گذر پل آب گذر زیر جاده ای احداث نماید. لازم بیاد آوری است که این بخش از پروژه در صورتی بود که دریاچه حالت عادی خود را داشت و کمترین عرض دریاچه در طول پل میان گذر حدود 15 کیلومتر بود. ولی اینک طبق آخرین اطلاعات دریافتی از محل، با توجه به خشک شدن دریاچه، از 15 کیلومتر طول میانگذر ،کمتر از دو کیلو متر از دریاچه باقی مانده است. یک و نیم کیلومتر آن زیر پل آب گذر سمت شرق دریاچه و کمتر از نیم کیلومتر در قسمت غربی پل میانگذر . بنابر این آبی در طول جاده خاکی میانگذر باقی نمانده که احتیاج به عبور از آبراه زیر جاده ای و چرخش شمال و جنوب داشته باشد!
ضرورت ها
اما از این که پل روگذر دریاچه اورمیه برای منطقه چقدر ضروری بوده و از نظر اقتصادی و فرهنگی و سیاسی و بخصوص امنیتی چه اهمیتی داشته است هر چه بگوییم کم گفته ایم ، اغراق نیست که گفته شود این میانگذر برای اهالی شهرهای غرب دریاچه و نوار مرزی شمال غرب کشور که بین دریاچه و مرز بین المللی محصور و در بن بست قرار گرفته اند ،و با گوشت و پوست در صد سال گذشته نا امنی های فاجعه بار منطقه را لمس کرده اند ، جنبه حیاتی داشته است.
شهر ارومیه و حومه که در نوار مرزی شمال غرب کشور قرار گرفته در طول تاریخ یکی از حساس ترین مناطق مرزی ایران بوده است به ویژه در صد سال گذشته، این شهر در معرض نا امنی های بسیار، جنگ و گریزها، شبیخون های اشرار و تجاوز و اشغال بیگانگان بوده است. علت اصلی این ناامنی ها و آسیب پذیر بودن منطقه ، در انزوا قرار گرفتن - محصور بین دریاچه و مرزهای بین المللی- بوده است زمان هائی بوده که منطقه بطور کامل در محاصره قرار گرفته، بدون اینکه دسترسی به تبریز (مرکز استان آذربایجان در قدیم ) و تهران و سایر شهرها داشته باشد.
بنا بر این تنها راه وصول، می توانست از طریق دریاچه ارومیه باشد که این منطقه را، از بن بست انزوا در آورد. لذا در اولین روزهای انقلاب که کار به دست مردم افتاده بود و مسئولین استان هم که با خواست مردم انتخاب شده بودند اولین پروژه و طرحی که می توانست از ذهن ارومیه ای ها خطور کند پیدا کردن راه برون رفت از انزوا و رفع موانع جغرافیای امنیتی منطقه بود. این است که علیرغم درگیری های امنیتی مرزی و مشکلات روز مره استان و سختی های سال اول انقلاب ، مسئولین محلی استان با توجه به آشنایی دقیق به مسائل استان ، حل بنیادی مسائل امنیتی را در اولویت کار خود قرار داده بودند، و در این رابطه تسهیل در حمل و نقل و هموار کردن راه های استان به استان های همجوار و تهران در اولویت برنامه ها قرار داشت.
در این میان ساختن راه میان گذر روی دریاچه اورمیه که فاصله میان تبریز و اورمیه را در صورت اجرا طبق برنامه پیش بینی شده به یک دوم می رسانید در دستور کار دست اندر کاران راه ترابری استان قرار گرفت.
پیشینه
اولین بار فکر ایجاد یک پل میان گذر از روی دریاچه اورمیه به سال 1343 بر می گردد. طبق گزارش مهندس شیدفر همکار شهید کلانتری و مجری اولیه راه میانگذر ، در شهریور سال 1343 اولین بار لزوم احداث چنین گذرگاهی از طرف مقامات استان طی نامه به نخست وزیر وقت پیشنهاد گردیده بود که پلی از وسط دریاجه رضاییه (ارومیه) زده شود و دسترسی شهر ارومیه به شرق آذربایجان و تهران سریعتر گردد ، و طرح هائی هم برای ایجاد آن ریخته شده بودند ولی مثل بسیاری از طرح های توسعه درآن سال ها ، بدون اینکه به مرحله اجرائی در آید در بایگانی های ادارات مربوطه محبوس، به قول معروف خاک می خوردند. این همت مرحوم کلانتری و سایر دست اندرکاران راه و ترابری اولیه استان در روز های نخستین پیروزی انقلاب از جمله مهندس صادق محمد ، و مهندس شیدفر اولین مجری پل میانگذر ،و البته پشتیبانی و حمایت بی دریغ استانداری بود که سنگ بنای اولیه آرزوی دیرینه مردم منطقه را پایه ریزی کردند و به دور از تبلیغات و تظاهر و خودنمائی کار عظیمی را شروع نمودند که در همان روزهای اول انقلاب که به عنوان اولین پروژه ملی ، هدیه انقلاب به مردم آذربایجان غربی تلقی گردید.
آغاز عملیات
بنا به گزارش مهندس شیدفر، مجری اولیه پل میان گذر، شهید مهندس موسی کلانتری همگام با دوست و همکار خود، مهندس صادق محمد، از همان روزهای اول ورود به ارومیه ضمن بازدید از پروژه راه روستائی ماکوکندی و بندرگلمان خانه، از بالای کوه زنبیل در غرب دریاچه ارومیه، با مشاهده کوه ساحلی شرق دریاچه، (متصل به شبه جزیره شاهی) و ارزیابی فاصله این دو کوه در شرق و غرب این دریاچه، در همان بالای کوه زنبیل صحبت از احداث راه میانگذر دریاچه و تقلیل فاصله ارومیه به تبریز می شود که با توجه به اینکه کوتاهترین فاصله عرضی دریاچه، همان فاصله بین کوه زنبیل در غرب و کوه برآمده از شبه جزیره شاهی در شرق دریاچه بود، و با بررسی نقشه های هوائی و مقایسه راه خشکی طولانی تبریز و ارومیه به این نتیجه می رسند که راه میان دریاچه هر چه زودتر احداث شود. لذا پس از نقشه برداری و عمق یابی مسیر شرق و غرب دریاچه، عملیات اجرائی احداث راه توسط مهندس شیدفر به سرعت و بطور غیر رسمی ، در ردیف پروژه های امانی روستائی عملا" شروع می شود و تازه بعد از صد متر پیشروی مرحوم کلانتری در سفر خود به تهران موافقت احداث راه دریاچه را می گیرد و عملیات یاد شده با شدت و جدیت ، توسط عامل اجرائی آن یعنی مهندس شید فر ادامه می یابد.
مرحوم کلانتری مدیرکل راه و ترابری استان، یک مرد کاری فوق العاده بود. عاشق کار و خدمت بود ، اگر بگویم در کل استان های کشور به عنوان مدیرکل راه و ترابری نمونه بود، اغراق نگفته ام . یک روز ساعت6 صبح قرار برای بازدید به جائی برویم. سوار یک اتومبیل جیپ بودیم من و او و مهندس فایزی معاون عمرانی استانداری.کلانتری خودش رانندگی می کرد، از اینکه آن موقع بامداد کار را شروع می کرد تحسینش کردم ، در پاسخ گفت : من معتقدم که باید کار کرد و اثرگذار بود، فردا اگر مردیم پشت سر ما نگویند که فس فس کردند و کاری انجام ندادند. نباید گوش به حرف این و آن داد و باید آنچه لازم است و وظیفه ماست باید به خوبی انجام دهیم. کار دریاچه را هم با چنین روحیه ای آغاز کرد. اولین بار که با هم رفتیم به بازدید از مقدمات کار میان گذر دیدم که با توپ های قرمز رنگ پلاستیکی در فاصله های معین در یک خط مستقیم در طول مسیر میان گذر با یک سر نخ و یک وزنه توی آب چیده اند تا خط مستقیم گذرگاه را در داخل آب نشان دهد. یک روز هم به همراه مهندس فائزی، معاون عمرانی استانداری، با یک قایق کوچک طول مسیر میان گذر را مورد بازدید قرار دادم و تا ده آق گنبد درجزیره اسلامی (شاهی سابق) رفتیم .در موقع بازگشت آب دریاچه به شدت طوفانی شده بود و تا با ساحل برسیم هر لحظه در معرض خطر واژگون شدن قایق بودیم .
بدین ترتیب من که به اهمیت و حیاتی بودن این گذرگاه به منطقه واقف بودم ، لحظه لحظه پیشرفت کار میان گذر را دنبال می کردم و می گفتم که حاضرم یک تخت بگذارم کنار دریاچه و شب و روز قدم به قدم پیشرفت کار را ببینم و پیش بینی می کردیم که این میانگذر، حداکثر تا دو سال به بهره برداری برسد! دو سال نشد که من از استان رفتم و کار این میان گذر، لنگان لنگان به بیش از 30 سال طول کشید. این در حالی است که هنوز بزرگراه تبریز به جزیره ساخته نشده است و میان گذر در ادامه راه، بعد از دور زدن جزیره شاهی از یک مسیر طولانی یک باندی تا نزدیکی های تبریز باید عبور کند. در حالیکه در طرح اولیه آن، قرار بود این مسیر تا تبریز به صورت بلوار دو بانده از مسیر یک تونل از درون کوه های جزیره شاهی عبور کند و پیش بینی شده بود از وسط میانگذر خط آهن هم کشیده شود .
فراخوان عمومی
روزهای آغازین با رسانه ای شدن این پروژه که برای منطقه و بخصوص اورمیه و شهرهای اطراف جنبه حیاتی داشت ، حملات و انتقادات نه چندان سازنده و فشار های همه جانبه بخصوص از جانب بعضی ها که از تحول و توسعه خوششان نمی آید شروع شد. بطوریکه من می ترسیدم که پروژه را متوقف کنند و این آرزوی دیرینه مردم منطقه بر باد رود. این است که به منظور نشان دادن حمایت مردمی از این پروژه ، یک روز جمعه را ، روز حمایت از این پروژه اعلام کردم و از مردم درخواست کردم که هر کس از این پروژه حمایت می کند روز جمعه بیاید کنار دریاچه ، پای کوه زنبیل و بطور سمبلیک و با هر وسیله ای که می توانند به مسیر میان گذر خاکریزی کند.
اهالی اورمیه از این فراخوان عمومی استقبال شایانی کردند و تجمع بسیار بزرگی در آنجا تشکیل شد و آقای حسنی، امام جمعه ارومیه هم با استقبال از این فراخوان اعلام کرد که من نماز جمعه را در همانجا برگزار می کنم . هزاران نفر ،هر که می توانست چه ملی و چه مذهبی و با شور و هیجان همه آمدند و بطور عملی نشان دادند که از این پروژه ملی حمایت می کنند. علاوه بر خبرنگاران داخلی یک گروه خبرنگاران از آلمان و سویس در آنجا حضور یافته بودند و از کل فعالیت ها فیلم برداری کردند بطوریکه وقتی دیدند که من خودم با یک فرگون خاک حمل می کنم خیلی شگفت زده شده و زبان به تحسین گشودند و گفتند که این انقلاب پیروز می شود و بعد ها یکی از دوستان فیلم این گزارش را که در آلمان پخش شده بود دیده بود . این فیلم که همه فعالیت استانداری بخصوص در ناحیه مرزی استان را نشان می داد اثر بسیار مثبتی نسبت به انقلاب اسلامی در اروپا بوجود آورده بود. یکی از همان خبرنگاران بنام دکتر پیتر شولاتر ، بعد از برگشت از ایران " یک کتاب درباره منطقه خاورمیانه و عمدتا" ایران بخصوص استان آذربایجان غربی نوشته بود و اسم کتاب را با استفاده از آیه قرآن ، "ان الله مع الصابرین" گذاشته بود که برگردان آن توسط ضیاالدین ضیایی به نام " ایران کانون زمین لرزه" توسط انتشارات شرکت تعاونی ترجمه و نشر بین الملل در تابستان 1363 منتشر گردید.
بعد از این فراخوان عمومی کار پیشرفت را میان گذر سرعت گرفت و مسئولین با دلگرمی بیشتر کار را دنبال کردند. چند ماهی ازآغاز عملیات احداث پل میانگذر نگذشته بود که آقای موسی کلانتری ، از طرف آقای طاهری قزوینی ، وزیر راه و ترابری دولت موقت ، که خود داوطلبانه از وزارت کناره گیری کردند ، به عنوان جایگزین خود پیشنهاد گردید ، این پیشنهاد مورد موافقت مهندس بازرگان قرار گرفت ، بدین وسیله آقای کلانتری .ارتقاء مقام پیدا کرد و وزیر راه و ترابی شد و به جای او آقای مهندس صادق محمد به عنوان مدیر کل راه و ترابری استان آذربایجان غربی به ارومیه آمد و کار پل را دنبال نمود. اینک مهندس کلانتری به عنوان وزیر راه و ترابری میتوانست اقدامات اساسی تری برای پیشرفت کار پل انجام دهد . این طور هم شد ماشین آلات سنگین تازه ای در اختیار اداره راه ترابری گذاشته شد. مهندس محمد نیز دیری نپایید که از استان رفتند و به جای ایشان آقای مهندس اثنی عشری مسئولیت مدیرکل راه و ترابری استان را به عهده گرفت.
پیگیری
خاتمه خدمت من در ارومیه و رفتن از استان مانع از آن نشد این پرژه عظیم ملی را که با شوق و ذوق و رنج و زحمات بسیار شروع کرده بودیم رهاکنم ، این است که در سه دهه گذشته با همه اینکه من از حاکمیت به کنار بوده ام، ولی با وقوف کامل به اهمیت حیاتی این راه استراتژیک ، به عنوان یک شهروند دغدغه مند، از دور و نزدیک ، مستقیم و غیر مستقیم، از طریق استانداران وقت و مسئولین مربوطه پیگیر به سرانجام رسیدن این پروژه ملی و استانی بوده ام ، لذا سال های اول از طریق آقای اثنی عشری، مدیر کل راه و ترابری استان پیگیر ی می نمودم ، آقای اثنی عشری ازاینکه من در تهران پیگیر این مسئله هستم خوشحال بود و مرا راهنمایی می کرد که در تهران چگونه پیگیر این مسئله باشم . مهندس اثنی عشری 17 سال بعد از موسی کلانتری و صادق محمد ، عهده دار مدیریت اداره کل راه و ترابری استان بود و بخاطر خدمات صادقانه اش در استان از احترام و محبوبیت زیادی برخورداربود- همچنین مهندس محمد تقی شیدفر ، کارشناس وزارت راه در ارومیه که مسئول مستقیم اجرای پروژه میانگذر بود، نامبرده با هزینه خود برای مطالعه علمی این میانگذر سفری هم به ژاپن کرده بود، هر دو نفر اطلاعات ارزنده ای از چگونگی کار میانگذر در اختیار من گذاشتند و با راه نمایی ایشان موضوع را در طهران از طریق آقای دکتر عیسی کلانتری پیگیری نمودم.
آقای دکتر عیسی کلانتری، وزیر کشاورزی در زمان صدارت آقای خاتمی از طرف دولت مسئول پیگیری پل میانگذر شده بود. یک روز با قرار قبلی رفتم به دیدن نامبرده و موضوع و اهمیت پل را به ایشان یاد آوری نمودم و گفتم آقای دکتر، در این مملکت اگر دو نفر باشد که به این پل میان گذر حساس و علاقه مند باشد یکی من هستم و یکی شما، من به خاطر اهل محل بودن و به عنوان استاندار وقت ، همچنان دغدغه مشکلات استان را دارم و شما هم بخاطر برادرتان که این میان گذر، نام آن مرحوم را به خود گرفته است. من کاری از دستم ساخته نیست ولی شما خیلی کار می توانید بکنید. ایشان ، همان وقت تلفن کرد به آقای سعیدی کیا وزیر راه وقت و از ایشان پیگیر وضعیت پل میانگذر دریاچه ارومیه شد. آقای سعیدی کیا هم برای من با یکی از معاونینش(مهندس حلوایی) که پروژه میان گذر دریاچه ارومیه در حیطه مسئولیت او بود قرار ملاقات گذاشت. این دیدار به عمل آمد و گزارش کاملی از آن چه می خواهند برای ادامه کار پل انجام دهند در اختیار من گذاشتند.
به موازات این فعالیت ها در تهران از طریق استانداران استان نیز پیگیر مسئله بودم. از جمله آقای جمشید انصاری استاندار وقت، که به نقل از نامبرده، آقای خاتمی رییس جمهور وقت قول داده بودند که این میان گذر حتما پیش از پایان زعامت خود ، خاتمه می یابد ، که البته این قول بهر علتی عملی نشد . بعد از آقای انصاری ، خدمت آقای قربانی استاندار وقت رسیدم نامبرده هم مژده راه انداختن پل را بزودی به من دادند و یک برنامه بازدید از عملیات در حال انجام میانگذر برای من ترتیب دادند. این بازدید برایم بسیار مفید بود . در این بازید با مهندسین شرکت صدرا که پیمانکار ساخت عملی پل را به عهده داشتند آشنا شدم که با شور و شوق روند عملیات و میزان پیشرفت کار را به من توضیح دادند و انیمشن پایانی پل را به نمایش گذاشتند که برای من بسیار جالب و امیدوار کننده بود. این پروژه توسط یک شرکت نروژی طراحی شده و نظارت عالیه آن به عهده یک شرکت دانمارکی بود. آقای علی خامودچی یکی از مهندسین جوان شرکت صدرا ، تمامی قسمت ها و سازه های در دست اقدام پل را به من نشان دادند و به من اطمینان دادند که پل بزودی به اتمام می رسد. بآلاخره طولی نکشید که یک باند گذرگاه تمام شد و مورد بهره برداری قرار گرفت،
سخن آخر
اینک روز و شب ،حدود صد اتوبوس مسافربری بین ارومیه تهران از این مسیر رفت و آمد می کنند . سفر به تهران و تبریز و نقل و انتقال بین دو استان ، سریع و سهل تر شده است واقعیت این است که خود دریاچه از دست رفته است . ولی پل باقی است . از فراز نمکزار به جا مانده از دریاچه راه ترانزیتی تهران تبریز را به جاده سرو در مرز ترکیه پیوند می دهد . در رفت و آمد و ارتباط و تبادل تجاری اهالی آذربایجان شرقی و غربی تاثیر فراوانی گذاشته است و در آینده با تکمیل هر دو باند این گذرگاه و ادامه آن تا تبریز بیش از پیش در رفاه مردم آذربایجان و کردستان مفید و موثر خواهد بود و می تواند از نظر توسعه اقتصادی منطقه ، نقشه راه دیگری برای استان بگشاید، به طوریکه با توجه به بحران آب منطقه ، گذران زندگی مردم این سامان ، تنها وابسته به کشاورزی و صنایع وابسته به آن نباشد . مسلما تجارت مرزی و توسعه صنعت توریسم که از مزیت های مهم این استان مرزی است ، می تواند ثروت و رفاه بیشتری را به استان به ارمغان بیاورد و فشار بر منابع محدود آبی را کمتر نماید.
منظره دریاچه ارومیه از پای پل میانگذر، بهار1391
بازدید از محل جاده میان گذر ، همراه با آقایان: مرادخان از صدا و سیمای ارومیه و حسین زاده رییس خبرگزاری وقت و اسداللهی رییس گروه ام14 دکتر چمران. پاییز 1358 ، ارومیه
سازه های فلزی پل میانگذر دریاچه ارومیه قبل از بهره برداری
*جمشید حقگو در ۱۳۱۷ش در اورمیه به دنیا آمد. پس از پایان تحصیلات ابتدائی و متوسطه، وارد دانشگاه تهران شد و در رشته حقوق لیسانس گرفت. وی فعالیت سیاسی خود را از ۱۳۴۰ش آغاز کرد. آن سال وارد شورای مرکزی کانون دانشجویان آذربایجان مقیم مرکز وابسته به جبهه ملی شد و در این رابطه در سالهای ۴۲-۱۳۴۰ دوباره دستگیر و شش ماه زندانی شد. در ۱۳۴۸ش به آمریکا رفت و در رشته اقتصاد دکتری گرفت. وی در دوران تحصیل در آمریکا، عضو انجمن اسلامی شهر سنت لوئیز بود. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، به کشور بازگشت و مدتی استاندار آذربایجان غربی بود. معاونت اقتصادی امور بین اللمل وزارت امور خارجه از دیگر سمت های وی بود.