نرخ گندم ونان روز به روز در مدینه بالا می رفت . نگرانی ووحشت بر همه مردم حاکم بود .آن کسی که آذوقه سال را تهیه نکرده بود در تلاش بود که تهیه کند ،وآن کس که تهیه کرده بود مواظب بود آن را حفظ کند بعضی هم بودند که به علت نداری مجبور بودند که روز به روز آذوقه خود را از بازار تهیه کنند
امام صادق علیه السلام از مسؤل خرج خانه خود پرسید : ( ما امسال در خانه گندم داریم ؟)
مسؤ ل عرض کرد بله یابن رسول الله ، به اندازه چندین ما گندم ذخیره داریم .
امام فرمودند : ( انهارا به بازار برده بفروش ودر اختیار مردم قرارا بده )
مسؤلتهیه خرج خانه عرض کرد یا بن رسو ل الله ، گندم در مدینه نا یاب است ، اگر اینها را بفروشیم
دیگر خریدن گندم برای ما میسر نخواهد بود .
امام فرمودند: ( همین است که گفتم ، همه را در اختیار مردم بگذار وبفروش .) مسؤل دستور امام را اجرا نمود ونتیجه کار را به امام گذارش داد.
امام به او دستور داد : بعد ازاین نان خانه را روز به روز از با زار بخر . نان خانه من نباید با نان عامه مردم که مصرف میکنند تفاوت داشته باشد . نان خانه من بعد از این باید نیمی گندم ونیمی جو باشد. بحمد الله توانایی تهیه نان گندم به بهترین وجه برای خانه خودم را دارم ، ولی این کار را نمیکنم تادر پیشگاه الاهی مسا له اندازه گیری معیشت را رعایت کرده باشم .
امام با این رفتار شون چه در سهایی را به جامعه اسلامی آموزش دا دند ؟ نظر بدین . در سهارابیان کنید . و بگین چه در سهای از این داستان به نظرتون بدست میاد ؟