با تو چه زندگیهایی که تو رویاهام نداشتم
تک و تنها بودم اما تو رو تنها نمیذاشتم

چه سفرها با تو کردم ، چه سفرها تو رو بردم
دم مرگ رسیدم اما ... به هوای تو نمُردم

دارم از تو مینویسم که نگی دوسِت ندارم
از تو که با یه نگاهت ، زیر و رو شد روزگارم
دارم از تو مینویسم
دارم از تو مینویسم
دارم از تومینویسم
موقع نوشتن و وقت اسم گذاشتنو

کسی رو جزتو نداشتم ، اسمی جز تو نمیذاشتم

من تموم قصههام ، قصهی توست
اگه غمگینه ، اون از غصهی توست

با تو چه زندگیهایی که تو رویاهام نداشتم
تک و تنها بودم اما تو رو تنها نمیذاشتم

حتی من به آرزوهات ، تو رو آخر میرسوندم
میرسیدی تو ، من اما ... آرزو به دل میموندم

هی میخواستم که بگم ، که بدونی حالمو
اما ترس و دلهره ، خط میزد خیالمو

توی گفتن و نگفتن ، از چه روزهایی گذشتم
اینقدر رفتم و رفتم ، اینقدر رفتم و رفتم که هنوزم برنگشتم

هرچی شعر عاشقونهست ، من برای تو نوشتم
تو جهنم سوختم اما مینوشتم تو بهشتم

اگه عاشقونه گفتم ، عشق تو باعثـشه
اگه مُردم تو بدون چه کسی وارثـشه

انقده رفتمو رفتم انقده رفتمو رفتم
ک هنوزم بر نگشتم