فراموش کردم
رتبه کلی: 1090


درباره من
my page..1111 (ravan )    

یکـــــ....

درج شده در تاریخ ۹۱/۰۳/۱۷ ساعت 00:46 بازدید کل: 780 بازدید امروز: 156
 

ب ن ا م ا و

............................

سلام.....

....................................

هر وخ حوصله داشتی بخون پشیمون نمیشی ......

نمیخوام الان دوتا گل بزاری بری ....تشکر......

---------------------------------

بيداران "نکوپنداران " بيرون"از "پندار من"همه"يک"اند.

چون رود هم زمان در ديروز "امروز"و " فردا"

بي زمان چون "عشق".....

فردا همه بيرون همه رند و همه

مست بادهء الست خواهند بود...

----------------------------------

-وز حسرت او مرده صد عاقل و فرزانه

---------------------------------------------
راستي انسان ناسالم

انقدرها هم عالي تر از يک باکتري نيست...

ديوار شيشه اي از ذهنيت معيوبش به

اطرافش کشيده است

ک وي را از واقعيت جدا ميکند...
-------------------------------------------
اورده اند شخصي به جامه اي از بيرون ماندگان اندر امد

و اظهار علاقه مندي کرد ک ب انها بپيوندد

گفتند:مشکل است و تورا تاب و طاقت ان نخواهد بود

پاسخ داد:

مگر نه اين است ک بايد دلقي داشت کآتش بر آن توان زد؟

همان جواب تکرار شد

اصرار کرد تا انکه شغلش را پرسيدند

گفت:

استاد دانشگاه "

گفتند:فردااول صبح بر درب ورودي محل کارت ميروي

و هنگام امدن دانشجويان

ميزني و ميرقصي و اين کار را يک هفته ادامه ميدهي

گفت:

اگر چنان کنم ک همه مرا ديوانه خواهند پنداشت!

گفتند:هر کس را هوس جامه ما باشدبايد ک چنان نمايد

ک شرط اول همانست

ب ناچار چنان کرد

هر دانشجويي که استاد را در حال

رقص مسخره اش ميديد ضمن

دلسوزي ميگفت ک بيچاره استاد

از همان روز اول هم ک ب دانشگاه امد

معلوم بود ديوانه است

يک هفته گدشت

و باز ب همان جامه باز گشت

احساس ميکرد ديگر شخصيتي برايش نمانده

در تمام شهر ب مجنون شهرت يافته بود

گفت:

کردم ايا ميتوانم ب جامه شما وارد شوم؟

گفتند:

شرط ديگري نيز باقي است

و ان اينکه بايد از فردا غذايت را

ب طريق گدايي از همسايه ها يت تامين کني تا يک ماه!!!

گفت:

ابرويي در دانشگاه برايم نمانده

است و الان ميخواهيد همسايه ها نيز تحقيرم کنند

بالاخره چنان کرد و همه چيز را از دست داد!!

ب جامه فوق بازگشت و ساکت در گوشه اي نشست...

دست بر جيب تفکر بيرون مانده اي سر رسيد و پرسيد

کيستي ؟گفت:

نامم مسعود است..تازه انقدرها هم مطمئن نيستم

پرسيداز کجا مي ايي؟

گفت:

از شهر شيشه اي پندارها" انجا ک

برايم فوق دکترا شخصيت افريده بود

جايي ک پزشک بودنم موجب مغرور شدنم گشته بود...

پرسيد:

الان کجايي؟

گفت:

هيچ ...نا کجا اباد!

جايي ک پندارشيشه اي وجود ندارد .

تنها خودم هستم!

دارم خودم را با يک گوسفند قياس ميکنم ک مغرور نيست

و حداقل شير و گوشتي براي من و امثال من ميدهد

ب درخت نارون مي انديشم ک

با مهرباني سايه اش را ب من ميبخشد .

فکر ميکنم هنوز هم ارز

گوسفند و درخت نارون نشده ام ..

الايشهارا شکسته ام...

از اينجا بهتر ميتوان زرق و برق و ظواهر

شهر پندارها را مشاهده کرد"

پرسيد:

ب کجا ميروي؟

گفت:

شهر عشق!!!!!!

انجا ک زندگي در دوست داشتن معني ميدهد....

-----------------------------

برگرفته از کتاب"یک"

دکتر مسعود ناصری

---------------------------

تن ما ب ماه ماند ک ز عشق ميگدازد

دل ما چو چنگ زهره ک گسسته تار بادا

-------------------
شرح مجموعه گل مرغ سحر داندو بس

ک ن هر کو ورقي خواند معاني دانست

------------------------

ب غير دل ک عزيزو نگاهداشتني است

جهان و هر چه در انست واگذاشتني است

-----------------------

گر در طلب خودي ز خود بيرون اي

جو را بگذار و جانب جيحون اي

----------------

ان نيست ک هست مينمايد بگذار

ان هست ک نيست مينمايد بطلب

------------------------------------------

امروز بیا سبز بروییم ک فردا 

کاری نکند حسرت و کاری نکند آه

----------------------------------------

ایمان خلق و صبرِ مرا امتحان مکن

بی آنکه دلبری کنی از این و آن بیا

«قلب» مرا هنوز به یغما نبرده ای!

ای راهزن! دوباره به این کاروان بیا

--------------------------------------------

هر ک را اسرار حق اموختند

مهر کردندو لبانش دوختند

--------------------------------------

 

یک همیشه یک است 

شاید در تمام عمرش نتواند بیشتر از یک باشد...

اما....

گاهی میتواند خیلی باشد...

یک نگاه ...

یک سرنوشت....

یک خاطره....

شایدم...یک دوست.....

--------------------------------------------

 

تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۱/۱۱/۰۲ - ۱۸:۴۷
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
2
1 2


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (0)