صفحه هات روزهایم تکراری شده اند
یا ضربند یا تقسیم
مداد تقدیرم همیشه مشکی ایست ...
عجب حال و هوایست امشب ..
چه باشی یا نباشی .. فکرت با من است در من است ..
خط موازیست این شبها یم هر چه تلاش می کنم به تو نمی رسم ..
روزهایم دفتر خط خطی است که کودکی اشفته نگاشته است ..
خسته و بی رمق به راه افتاده ام در پی خدایی که برای توست
تا با خدایت به تو برسم ..
دلم مادام نق می زند از همین روزها .. از همین شبها... انگار باور ندارد تو دیگر نیستی ..
عجب حسی دارد این دل ..
|