فراموش کردم
رتبه کلی: 13060


درباره من
73نیلوفر (reallLoveee )    

من عقابی بودم....

درج شده در تاریخ ۹۳/۰۶/۲۵ ساعت 21:58 بازدید کل: 139 بازدید امروز: 138
 

من عقابی بودم که نگاه یک مار

سخت آزارم داد

بال بگشودم و سمتش رفتم

از زمینش کندم

به هوا آوردم

آخر عمرش بود که فریب چشمش، سخت جادویم کرد

در نوک یک قله، آشیانش دادم که همین دل رحمی، چه بروزم آورد

عشق، جادویم کرد

زهر خود بر من ریخت

از نوک قله زمین افتادم

تازه آمد یادم، من عقابی بودم بر فرازِ یک کوه

آشیانِ خود را به نگاهی دادم

تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۳/۰۶/۲۵ - ۲۱:۵۹
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (2)