زبان و ادبیات جلوه گاه اندیشه ، آرمان ، فرهنگ و تجارب و روحیات یک جامعه است . انسان ها در گذر زمان از زبان برای
انتقال پیام ها ، عواطف و اندیشه های خویش بهره جسته اند و از ادبیات که زبان برتر است به عنو ان ابزاری در انتقال
بهتر ، بایسته تر و مؤثرتر اندیشه خود استفاده کرده اند . ادبیات ، در تلطیف احساسات ، پرورش ذوق و ماندگار کردن
ارزش ها و اندیشه ها سهمی بزرگ و عمده بر دوش داشته است . به همین دلیل هر اندیشه ای که در قالب مناسب
خویش ریخته شود پایا و مانا خواهد بود .
ادبیات شراب شادیهاست که در جام کلمات ریخته شده است و حیات روحانی بخشیده جامی به وسعت دنیا ، که ادبیات خود جهانی است از گزارشات و خبرها و اشارات و رازها و نیازها و کلامهای آسمانی که فهم آن هستی ، فراگیر و جامع است و برای دخول اراذل ، مانع و برای حفظ آن باید که قاطع بود .ادبیات عقلها را مجنون خود می کند و بوی خوش آن فناناپذیر است و آرامی و متانت اصیل و جاودانه به همراه دارد . ادبیات اشاره نیست ، کلمه نیست ، داستان نیست ، شعر نیست ، ادب نیست ، بلکه جهانی است با همه ی اینها به وسعت تمامی بیکرانه ها و تمامی بر و بحر و به وسعت دایره ی جهان گستر طلایی خورشید ، همه گیر و گرمابخش و حیات آفرین و سخاوتمند .ادبیات دوست و هم رازی معجزه گر است ، سرشار از عشق و محبت و خود حیرانی در تجلیات حق ، در ستایش حق که همه ی هستی را ، زیبائی ها را ، دور فلک و زلف یار ، آب و خاک و گل و گیاه ، ناز و چشمک دلفریب ستارگان ، رقص ماه و عقل و عشق ، صدای عشق بازی پرندگان و بزم دلنشین عارفان همه وهمه را تسخیر کرده و به وصف نشسته و رام خود ساخته و دلبسته است