فراموش کردم
لطفا تایپ کنید...
رتبه کلی: 4031


درباره من
رضا محمدی1 (reza1353 )    

لیلا ومجنون

درج شده در تاریخ ۹۴/۰۴/۲۸ ساعت 22:10 بازدید کل: 144 بازدید امروز: 142
 

لیلی ومجنونیک شبی مجنون نمازش را شکست بی وضو در کوچه ی لیلا نشست عشق آن شب مست مستش کرده بود فارغ از جام الستش کرده بود گفت یا رب از چه خوارم کرده ای ؟ بر صلیب عشق دارم کرده ای؟ خسته ام زین عشق ، دلخونم نکن من که مجنونم تو مجنونم نکن مرد این بازیچه دیگر نیستم این تو لیلا ی تو ، من نیستم گفت: ای دیوانه لیلایت منم در رگت پنهان و پیدایت منم سال ها با جور لیلا ساختی من کنارت بودم و نشناختی عشق لیلا در دلت انداختم صد قمار عشق ، یکجا باختم کردمت آواره ی صحرا نشد گفتم عاقل می شوی اما نشد سوختم در حسرت یک یا ربت غیر لیلا بر نیامد از لبت روز و شب او را صدا کردی ولی دیدم امشب با منی گفتم بلی مطمئن بودم به من سر می زنی بر حریم خانه ام در می زنی حال این لیلا که خوارت کرده بود درس عشقش بی قرارت کرده بود مرد راهش باش تا شاهت کنم صد چو لیلا کشته در راهت کنم

تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۴/۰۴/۲۸ - ۲۲:۱۰
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (0)