فراموش کردم
لطفا تایپ کنید...
رتبه کلی: 6619


درباره من
رضا محمدی........ (rezamohamadi )    

عشق" موفقیت" ثروت

درج شده در تاریخ ۹۳/۰۶/۳۰ ساعت 14:57 بازدید کل: 117 بازدید امروز: 116
 

زنی در خانه اش پیرمردی با ریش های بلند دید

به آنها گفت من شما را نمیشناسنم ولی به گمانم گرسنه

باشید بیایید داخل خانه تا چیزی به شما بدهم

پیرمرد پرسید آیا شوهر شما خانه است زن گفت

خیر او به بیرون رفته برای کاری پیرمرد گفت پس ما نمیتو آنیم

وقتی شوهرش آمد زن داستان را برای او گفت

مرد گفت برو بگو شوهرم آمده بیایید خانه زن رفت

و گفت که شوهرم خانه است بفرمایید پیرمرد

گفت که فقط یکی از ما میتواند وارد خانه شود

اسم یکی عشق یکی موفقیت و دیگری ثروت است

زن رفت و داستان را برای شوهرش گفت

شوهرش گفت خب ثروت را بگو داخل شود

اما زن مخالفت کرد و گفت چرا موفقیت را دعوت نکنیم؟

عروس خانه که صدای آنها را میشنید

گفت که عشق را دعوت کنیم

زن و شوهر موافقت کردن

زن رفت و گفت کدام یکی از شما عشق است او مهمان ماست

عشق بلند شد و به دنبال او موفقیت و ثروت

بلند شدند زن با تعجب پرسید شما کجا؟

پیرمرد گفت

هرکجا که عشق باشد موفقیت و ثروت هم به

دنبال او هستند و هرپیرمرد وارد خانه شدند

و همه ی انها را کشتند و کلیه هایشان را دزدیدند

تا درس عبرتی شود برای دیگران

که دیگر3مرد غریبه را به خانه راه ندهند

تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۳/۰۶/۳۰ - ۱۴:۵۷
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (1)