من میتوانم خوب، بد، خائن، وفادار، فرشتهخو یا شیطان صفت باشم/ من می توانم تو را دوست داشته یا از تو متنفر باشم/ من میتوانم سکوت کنم، نادان و یا دانا باشم/ چرا که من یک انسانم/ و اینها صفات انسانی است.
و تو هم به یاد داشته باش:
من نباید چیزی باشم که تو میخواهی/ من را خودم از خودم ساختهام/ تو را دیگری باید برایت بسازد.
و تو هم به یاد داشته باش/ منی که من از خود ساختهام، آمال من است، تویی که تو از من می سازی آرزوهایت و یا کمبودهایت هستند.
لیاقت انسانها کیفیت زندگی را تعیین میکند نه آرزوهایشان/ و من متعهد نیستم که چیزی باشم که تو میخواهی/ و تو هم میتوانی انتخاب کنی که من را میخواهی یا نه/ ولی نمیتوانی انتخاب کنی که از من چه میخواهی!/ میتوانی دوستم داشته باشی همین گونه که هستم، و من هم/ میتوانی از من متنفر باشی بیهیچ دلیلی و من هم.
چرا که ما هر دو انسانیم و این جهان مملو از انسانهاست/ پس این جهان میتواند هر لحظه مالک احساسی جدید باشد/ و تو نمیتوانی برایم به قضاوت بنشینی و حکمی صادر کنی و من هم./ قضاوت و صدور حکم بر عهده نیروی ماورایی خداوندگار است/ دوستانم مرا همین گونه پیدا می کنند و میستایند/ حسودان از من متنفرند ولی باز میستایند!/ دشمنانم کمر به نابودیم بستهاند و همچنان میستایندم! /چرا که من اگر قابل ستایش نباشم/ نه دوستی خواهم داشت/ نه حسودی، نه دشمنی و نه حتی رقیبی.
من قابل ستایشم، و تو هم.
یادت باشد اگر چشمت به این دست نوشته افتاد/ به خاطر بیاوری آنهایی که هر روز میبینی و مراوده میکنی/ همه انسان هستند و دارای خصوصیات یک انسان، با نقابی متفاوت/ اما همگی جایزالخطا.
نامت را انسانی باهوش بگذار!/ اگر انسانها را از پشت نقابهای متفاوتشان شناختی!/ و یادت باشد که کاری نه چندان راحت است...