شبی از خاک تا افلاک
شبی از خاک تا افلاک رفتید
و با گل پیکری صد چاک رفتید
شما پروانهی افلاک بودید
جدا از تیرهگی خاک بودید
لب تکبیرتان اعجاز میکرد
گره از دست و پاتان باز میکرد
اگر لبهایتان غرق دعا بود
نگاه دستتان سوی خدا بود
اگر با داغ ترکش داغ گشتید
چو لاله نو عروس باغ گشتید
شما در بند جان و تن نبودید
که خود را با شهادت آزمودید
علیگونه از اینجا پر کشیدید
و در آغوش حق خوش آرمیدید
|