فراموش کردم
لطفا تایپ کنید...
رتبه کلی: 5332


درباره من
روبین (ronak123 )    

حمام فین کاشان

درج شده در تاریخ ۹۳/۱۱/۰۵ ساعت 11:38 بازدید کل: 116 بازدید امروز: 116
 

حموم رفتن زمان ما :

میرفتیم تو حموم

یه شیرو باز میکردیم، دندونامون میریخت کف حموم از سرما!

اون یکیو باز میکردیم، مث آب سماور در حال جوش بود!

یه جیغ میزدیم از سوزش،

مامانمون می زد پس کله مون که اذیت نکن، آروم بگیر

بعد با اون صابون زرد گنده ها

که مثه چرکِ خشکیده بود، میفتاد به جونمون

تا حدی که چشمامون از کاسه دربیاد!

یعنی ما از نظر مامانمون کثافتی بودیم

که میخوایم در مقابل نظافت مقاومت کنیم!

بعد یه جوری چنگ میزد موهامونو

که انگار داعش به شپشا حمله کرده

بعدش با شامپوی داروگر کل هیکلمونو غربال گری میکردن!

بعد از همه اینا جان گُدازترینش کیسه کشیدن بود!

دو لایه از پوستمونو بر میداشتن،

فک میکردن چرکه! باز ادامه میدادن

بعدِ حموم صدتا لباس تنمون میکردن،

یه روسری به کله مون، یه یقه اسکی هم روی همش

بعد از شدت کوفتگی و خستگی بیهوش میشدیم،

میگفتن: ببین چه راحت خوابیده{#}{#}

تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۳/۱۱/۰۵ - ۱۱:۳۸
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (0)