فراموش کردم
رتبه کلی: 2513


درباره من
یه وقتایی کسایی رو تو قلبمون راه میدیم که ننه باباشون به زور تو خونه راهشون میدن


کدامیک از ما بدجنس تریم؟
من؟
که آرزوی کشیدن موهایت یکدم رهایم نمی کند؟
یا تو؟
که همیشه هوس کندن گوش هایم آزارت می دهد؟
بدجنس!!
کدامیک بچه تریم؟
من؟
که کودکانه بهانه چشمهایت را می گیرم؟
یا تو؟
که بچه گانه شعرم را خط خطی می کنی؟
کدامیک عاشق تریم؟
من؟
که ذره ذره وجودم چون شمع در حسرت نگاهت آب می شود؟
یا تو؟
که شعله نگاهت هردم شعله ور نگشته خاکسترم می کند؟
کدامیک بازیگوش تریم؟
من؟
که دلم بازیچه بازی موهایت در نسیم هر لحظه به
شوق بوییدن زلفت می تپد؟
یا تو؟
که با هر کرشمه ات بیچاره دلم را به بازی گرفته ای؟

ها؟! کدامیک؟

*****

پارسال زیر باران، با او راه می رفتم ...

امّا...

امسال، راه رفتنش را با دیگری، زیر باران اشکهایم دیدم...

شاید باران پارسال، اشکهای شخصی دیگر بود!!!

******


امروز کسی از من پرسید چند سال داری
گفتم روزهای تکراری زندگیم را که خط بزنم
کودکی چند ساله ام !!!




lilil__SHIVA__lilil (s-h-i-v-a )    

دسـتــهـایـت دور اسـت......دردهـایم نزدیـــک......

درج شده در تاریخ ۹۱/۱۰/۱۰ ساعت 08:50 بازدید کل: 839 بازدید امروز: 172
 
 
نمایش احساس
دیر فهمیدم...

 

خیلی دیر....

"عزیزم"...

"گلم"...

"عشقم"...تکیه کلامش بود....

 

 

 

خدا را دوست بدار...

حداقلش این است که یکی را دوست داری که روزی به او می رسی....

 

 

حواسم را هر کجا پرت می کنم باز کنار تو می افتد....

 

 

در نانوایی هم صف " یک دانه " ای ها جداست... از جذام هم بدتر است "تنهایی"...

 

 

bipfa_1349624929232673_large.jpg - تو زندگی به هیچ کس اعتماد نکن، آیینه با همه یه رنگیش دست چپ و راستو به تو اشتباه نشون می ده!!

تو آنجا....من اینجا....همه راست می گفتند ، توکجا من کجا....

 

 

 

وقتی دو عاشق از هم جدا میشن ...

دیگه نمی تونن مثل قبل دوست باشن....

چون به قلب همدیگه زخم زدن...

نمی تونن دشمن همدیگه باشن...

چون زمانی عاشق بودن...

تنها می تونن آشناترین غریبه برای همدیگه باشن....

 

 

مگر چندبار به دنیا آمده ایم...

که اینهمه می میریم؟؟؟؟؟؟

 

 

ڪًـالـ ــرے لـِـيــ ــבے

دلم یک دنیا تنهایی می خواهد 

با یک عالمه تو

وتمام گوشه کنارهای آغوشت...

 

 

دخترک برگشت

چه بزرگ شده بود

پرسیدم پس کبریتهایت کو؟

پوزخندی زد...

گونه اش آتش بود ، سرخ، زرد...

..............

گفتم می خواهم امشب با کبریتهای تو این سرزمین را به آتش بکشم

دخترک نگاهی انداخت ،تنم لرزید..

گفت : کبریتهایم را نخریدند

سالهاست تن می فروشم......

 

 

 

آدمی که منتظر است 

هیچ نشانه ای ندارد

هیچ نشانه خاصی!!!

فقط با هر صدایی بر می گردد....

 

 

کاش می فهمیدی...

قهر می کنم تا دستم را محکمتر بگیری و بلندتر بگویی

بمان...

نه اینکه شانه بالا بیندازی

وآرام بگویی

هر طور راحتی...........

 

 

عكس تصویر تصاویر پیچك ، بهاربيست Www.bahar22.com

خسته ام از...تو نوشتن...

کمی از "خودم" می نویسم

این منم که 

دوستت دارم

 

 

bipfa_Picture1j78sx.png - بخدا به خاطره خودته ... باور کن به خاطر خودته ... میخوام نباشم تا مجبور نشی تحملم کنی ... نمیام سمتت ک ب کارت برسی ... مجبور نشی تلفونو قطع کنی... بعدم منو مقصر...

یادم باشد دیگر هرگز خاطره هایم را کند و کاو نکنم!

مثل آتش زیر خاکستر می ماند...

حساب از دستم در رفته...

چندمین بار است که با یاد نگاه آخرت آتش می گیرم....؟؟

 

 

یکم بیشتر هوای اینایی که مارو می خندونن داشته باشیم

اونا تو تنهایی هاشون بیشتر غصه می خورن

 

 

می دونی چی بیشتر از همه آدم و داغون می کنه؟!

اینکه هر کاری در توانت هست براش انجام بدی...

آخرش برگرده بگه 

مگه من ازت خواستم.....

 

 

 

همه رابطه ها با جمله " تو با بقیه فرق داری " شروع می شه...

وبه جمله " تو هم مثل بقیه ای " ختم می شه....

 

 

+ نوشته شده در  دوشنبه پانزدهم آبان 1391ساعت 11:58  توسط رها |  79 نظر
 
 
دسـتــهـایـت دور اسـت......

 

دردهـایم نزدیـــک......

 

کدامین چشمه سمی شد که آب از آب می ترسد

و حتی ذهن ماهیگیر از آن قلاب می ترسد

گرفته دامن شب را سکوتی آنچنان مبهم

که اشک از چشم و چشم از پلک و

پلک از خواب و خواب از خواب می ترسد....

+ نوشته شده در  پنجشنبه یازدهم آبان 1391ساعت 9:52  توسط رها |  20 نظر
 
پاییز
در خرید لباسهای پاییزی دقت کنید...

 

 

 

لباسهایی بخرید با جیبهای بزرگ !؟

 

شاید پاییز امسال عاشق شدید.....

 

 

 

+ نوشته شده در  پنجشنبه سیزدهم مهر 1391ساعت 12:25  توسط رها |  34 نظر
 
جاده
به دنبال کدام پایان ! خلاف جاده ایستادی ؟

 

چرا تا عادتت کردم به فکر رفتن افتادی ؟

چرا باید به تنهایی ؟ دوباره بی تو برگردم ؟

کجای جاده بد بودم ؟ کجای قصه بد کردم ؟

 

 

+ نوشته شده در  چهارشنبه یکم شهریور 1391ساعت 9:26  توسط رها |  84 نظر
 
....
مرا به تختم ببندید و تنهایم بگذارید

 

هرچقدر هم نالیدم و فریاد زدم به سراغم نیایید....

من دارم اورا ترک می کنم..!!!

+ نوشته شده در  سه شنبه ششم تیر 1391ساعت 9:32  توسط رها |  33 نظر
 
 
ما چون زدری پای کشیدیم،کشیدیم

 

امید زهر کس که بریدیم ، بریدیم

دل نیست کبوتر که چو برخاست،نشیند

از گوشه بامی که پریدیم ،پریدیم

+ نوشته شده در  شنبه بیست و هفتم خرداد 1391ساعت 12:36  توسط رها |  35 نظر
 
 
کسی به خدا گفت : اگر سرنوشت مرا تو نوشتی

 

پس چرا آرزو کنم؟

خدا گفت : شاید نوشته باشم 

هرچه آرزو کند....

براي نمايش بزرگترين اندازه كليك كنيد

+ نوشته شده در  شنبه بیستم خرداد 1391ساعت 16:20  توسط رها |  29 نظر
 
دریا
ساکنان دریا پس از مدتی صدای امواج را نمی شنوند

 

چه تلخ است قصه عادت.....

براي نمايش بزرگترين اندازه كليك كنيد

+ نوشته شده در  دوشنبه بیست و پنجم اردیبهشت 1391ساعت 14:50  توسط رها |  19 نظر
 
 
بس که بد دیدم ز یاران به ظاهر خوب خود

 

بعد از این بر کودک دل سخت گیری می کنم

+ نوشته شده در  یکشنبه هفدهم اردیبهشت 1391ساعت 11:14  توسط رها |  26 نظر
 
نود و یک بدون تو

براي نمايش بزرگترين اندازه كليك كنيد

تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۱/۱۰/۱۵ - ۱۸:۰۸
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
2
1 2


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (0)