یکی از بچه های مجاهدمون یک دونه پرتقالو تو کاغذی سفید گذاشت و به محض اینکه ماشین لشکر اسرائیلی نزدیکشون شد پرتقال رو به سمت اونا پرت کرد ...
همه روی زمین افتادن و جرأت نداشتن سرشون رو بالا بیارن تا کارشناس خنثی سازی بیاد...
بعد از اینکه مطمئن شدن هیچ خطری نیست بلند شدن و رفتن سراغ اون پرتقال و جمله ای که سید عباس رو کاغذ پیچیده به پرتقال نوشته بود رو خوندن که نوشته بود :
" ما از بمباتون نمی ترسیم ولی شما را از پرتقال ما می ترسید "
خاطره ی همرزمان شهید سید عباس الموسوی از وی