فراموش کردم
رتبه کلی: 727


درباره من
سعید هستم
24 ساله....
پسر باجنبه ایی هستم.از افراد سمج متنفرم.شوخی میکنم ولی تو جا و مکان خودش
همین دیگه چیزی واسه گفتن ندارم...
--------------------
----------------
-------------
---------
چرا به دختری که 8 تا دوست پسر داره میگن هرزه؟
اما به پسری که 8 تا دوست دختر داره میگن زرنگ؟

جــواب:


آخه قفلی که با هشت کلید باز بشه خرابه!!
اما کلیدی که هشت تا قفل رو باز کنه چیه؟شـــاه کــلــیــده!!
بزن ان دست قشنگه رو به افتخار هر چی پــســـره!!
-----------------------
------------------
--------------
-----------
هشیاری غم بزرگیه

خدایا!
اندکی نفهمی عطا کن
که راحت زندگی کنیم!
مردیم از بس فهمیدیم و به روی خودمون نیاوردیم
-------------------------
----------------------
-----------------
-------------
از استادی پرسیدند: آیا قلبی که

شکسته باز هم می تواند عاشق

شود و دوست بدارد؟استاد گفت:

بله می تواند...پرسیدند: آیا شما

تاکنون از لیوان شکسته آب

خورده اید؟استاد پاسخ داد: آیا

شما بخاطر لیوان شکسته از آب

خوردن دست کشیده اید؟؟؟
--------------------------
----------------------
-----------------
------------

بالش خودم را ترجیح میدهم ....
خوب میدانم شانه های امروزی مانند بالش های مسافر خانه اندجای سر های زیادی بوده اند!!!!!
------------------------
------------------
-------------
---------
عادت ندارم درده دلم را به همه بگویم
پس خاکش میکنم زیره این چهره ی خندانم تا همه فکر کنند نه دردی دارم نه قلبی
-------------------------
-------------------
-------------
--------
هرجاکه میبینم نوشته اند خواستن توانستن است آتش میگیرم یعنی او نخواست که نشد؟؟؟؟؟؟؟
-------------------------
-------------------
--------------
---------
ممنون از لطفتون که درباره منمو خوندید..
***salmani*** (saeed-salmani )    

بچه ها بخونید احتیاجیم به لایک نیست فقط بخونید

درج شده در تاریخ ۹۲/۰۸/۱۴ ساعت 22:39 بازدید کل: 241 بازدید امروز: 169
 

 

خیلی حالم بده از ظهری تا حالا از شدت استرس داره دستو پام میلرزه.







اخه چطوری باور کنم بهم















خیانت کردی؟ هنوز گرمای دستات تو دستامه.







به خدا اگه میگفتی بمیر میمردم..اخه چرا..







یعنی اینقدر اون پسره از من سر تر بود که حاضر شدی با اون ازدواج کنی؟







درسته قبولم دارم که وضع مالیمون اصلا خوب نبود..







درسته شرایط مالی خونواده شما خیلی از مال ما سر تر بود







اما رویا من دوستداشتم.از ته دلم ارزو داشتم تو مال خود خودم شی







اما امروز با یه پسره تو خیابون دیدمت.







رویا چه جوری تحمل کنم.وقتی بهت گفتم این پسره کیه کنارت







خیلی راحت گفتی دوستمه







از بس شکه شده بودم که هیچ حرفی نمیتونستم بزنم..







باورم نمیشد تو همون رویایی..







رویا امروز انقدر شکه شده بودم که حتی راه برگشت به خونمونو گم کرده بودم.







چشام نمیدید جاییرو..







از بس رو پله یه مغازه گریه کرده بودم که همه جارو تار میدیدم.







رویا چرا دستاشو گرفته بودی؟







مگه تو نمیگفتی گرمای دستام..گرمای اغوشم فقط مال تو..







چرا دستاشو گرفتی؟







از من بهتر بود میدونم







اخه از تیپ قیافه پسره معلوم بود از این بچه مایه دارست



اما رویا با این که پدرم کارگره مامانمم مرده



ولی به خدا همون دو لقمه نونی که سر سفره میزاریم با خنده میخوریم..



بذار یه اعترافی کنم.کادو تولدتو یادته؟

برات یه حلقه خیلی خوشگل گرفتم که خودتم گفتی خیلی نازه..

اما رویا واسه خریدن اون حلقه

من چهار تا کامیون سیمان خالی کرده بودم تا بتونم

با پولش برات یه حلقه خوب بخرم.

بخدا شبش تموم کمرمو دستام درد میکرد اما خوشحال بودم..



میدونی چرا؟

همون لحظه ای که حلقرو تو دستات کردمو یه لبخند کوچیک زدی

اون لبخند برام اندازه کل دنیا ارزش داشت.


اگه از همون اول برات یه بازیچه بودم چرا بهم نگفتی؟


چرا گذاشتی وابستت بشم؟

چرا با احساساتم بازی کردی؟

بعد از فوت مادرم تموم دل خوشیم این بود که یکی هست

که وقتی میبینمش ارومم میکنه.


رویا تموم اس ام اس اتو تو دفترم نوشتم.


از اول تا اخرشو..


یعنی این دو سالی که با من بودی با اون پسره هم بودی؟

یعنی به همین راحتی؟ یعنی اون دوست دارمها همش دروغ بود؟

..یادم نمیره اون روزیرو با هم سینما رفته بودیم.

از اول تا اخر فیلم دستاتو تو دستام گرفته بودمو میبوسیدم.

رویا از ته ته دلم عاشقت بودم..

اون شب تا صبح نخوابیدم داشتم بهت فکر میکردم

یا اون روزی رو یادته که با مامانت بودی اون پسره بهت متلک گفت؟

یادت میاد تک نفری چیقدر زدمش؟

ادم دعوا گیری نیستما ولی وقتی دیدم از پشت داره

بهت تیکه میندازه خیلی داغونم کرد یه لحظه احساس کردم

اگه کاری نکنم نمیشه تا اون موقع هیچکیو انقدر نزده بودم

رویا همه اینا به کنار.

چرا گوشیتو خاموش کردی عزیز دلم؟

چیه طاقت حرفامو نداری؟

رویا بغض ته گلومو گرفته..

دیگه طاقتشو ندارم از این زندگی کوفتی خسته شدم

ابجیم یه ماه دیگه عروسیشه

ولی هنوز بابام پول جهیزیشو اماده نکرده

این از ابجی کوچیکم که دبستان میره

ولی سرطان داره و خودشم نمیدونه

این از بابام که بنده خدا از صبح تا شب سر کار میره

ولی نمیتونه خرج ماهارو در بیاره

راستی

رویا یه سوال ..اگه من تو یه خونواده پولدار به دنیا میومدم

بازم بهم خیانت میکردی؟

بازم بهم نامردی میکردی بری با یکی دیگه؟

تورو خدا بگو یعنی فقط واسه خاطر پول بهم خیانت کردی؟

فقط واسه پول؟

متاسفم

تصمیم گرفتم خودمو بکشم.

تیغ دقیقا رو دستامه.

اصلا از مرگ نمیترسم.

از این زندگیو از این روزگار

متنفرم.

مطمئنم از رفتن من کسی ناراحت نمیشه..

دوست دارم برم پیش مادرم.

مامان من دارممیام.

اغوشتو وا کن.


اره دارم میام


خداحافظ زندگی کوفتی

این مطلب توسط موسی اصلانی بررسی شده است. تاریخ تایید: ۹۲/۰۸/۱۵ - ۰۸:۳۸
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (0)