دده کاتیب شاعر بزرگ شناخته شده آذربایجان می باشد که به سال 1304 در قصبه فرهنگ دوست قولونجی در 45 کیلومتری اورمیه چشم به جهان گشود . ابتدا تخلص "کاتیب "را برگزیده بود اما لقب" دده " نیز در جلسه های شعر و ادب در شهر قونیه تورکیه ، توسط بزرگان و ادیبان آن دیار داده شد و تخلص کاتیب به دده کاتیب تغییر یافت . جایگاه بخصوص شعر های ایشان در بین آشیقهای غرب آذربایجان باعث شد که بعنوان پدر آشیقها آذربایجان معرفی گردد .تاکنون چهار کتاب به نامهای " عشق و عرفان(در قونیه ترکیه چاپ شده است ) اینجی لی صدف ، اورمو گؤلو و گونوموز آیدین " به چاپ رسیده است و این کتابها تنها جزئی از اشعار بیش از 35000 بیت این بزرگوار می باشد. وی تحصیلات خود را در مکتبخانه و در محضر عالمان بنام زمان خود فرا گرفت. «دده کاتب» به زبانهای ترکی، فارسی، عربی، کردی و ترکی استانبولی تسلط داشت و عمده اشعارش به زبان ترکی آذری است. ایشان در دوم اسفند 1387- سن 84 سالگی -و مصادف با روز جهانی زبان مادری دار فانی را وداع گفته و در زادگاه خود قولنجی ( قولونجو ) به خاک سپرده شدند. تحصیلات ابتدایی خود را در قولونجی نزد علما و عارفان سپری کرد و سپس در سنین جوانی به ترکیه رفته و با بهره جستن از استادان بزرگ علم و عرفان ؛ اصول دین اسلام و شعر و شاعری را فرا گرفت.در 25 سالگی- سال1329- شعر گفتن را آغاز و طولی نکشید که شهرت او برای بسیاری از تورکهای جهان شناخته و به عنوان منبع مهمی برای ادبیات و فرهنگ و تاریخ مردم تورک ومسائل دین و شریعت ، مورد احترام مردم ،عالمان ، بزرگان و ادبا قرار گرفت ابتدا تخلص کاتب را برگزید ولی در طی سفرهایی که به تورکیه داشت و در محافل و جلسات شعر و عرفان شرکت می کرد، بزرگان آن دیار لقب دده (پدر،بزرگ) را نیز به او اختصاص داده و بنابراین تخلص کاتیب به دده کاتیب تغییر یافت . چون تخصص اصلی شان در شعر آشیقی (عاشق) بود به عنوان پدر آشقهای آذربایجان معرفی شد اشعار دده کاتب سراسر عرفان و پند و نصیحت است و مضامین دینی و فرهنگی به شکل ظریف و زیبایی در آثار وی تجلی یافته که نشان از روح والای این هنرمند و عارف عرصهی ادبیات دارد. اصطلاح دده کاتب در فرهنگ آذربایجان معادل واژه پیرطریقت در زبان فارسی است که این لقب به افرادی که به لحاظ معنوی به مقامات والایی رسیده باشند اطلاق میگردد. اصطلاح دده کاتب در فرهنگ آذربایجان معادل واژه پیرطریقت در زبان فارسی است که این لقب به افرادی که به لحاظ معنوی به مقامات والایی رسیده باشند اطلاق میگردد. اکثر اشعار وی به لهجه آذربایجانی است ولی به لهجه ترکیه نیز اشعار زیادی سروده است. او در میان عاشیقها و اوزانهای آذربایجان غربی و شهرهای شرقی ترکیه (به خصوص در بین ترکهای کوره سوننی دو طرف مرز) بسیار مشهور است.وی غالبا در سرودن اشعار از قرآن کریم و روایات پیامبر اکرم(ص) استفاده می کرده و بسیار به فرایض دینی مقید و متعهد بود تا آنجا که گفته می شود نام تک تک فرزندان خود را از قرآن متبرک نموده است.ابیات زیر بخشی از « دئدیم – دئدیلر» است که از استاد ده ده کاتب به یادگار است:
عارفلردن سؤردوم دنیا احوالین/ آزاد قوشا بیر قفس دیر دئدیلر عومرون اعتبارین سؤال ائیله دیم/ گئتدی گلمز بیر نفس دیر دئدیلر -ده ده کاتب غم نهالین غم اکه/ غم خرمنین غم آمبارا غم تؤکه عومرون سفره سیندن بیر نئچه تیکه/ یئدیم دویمامیشدان بس دیر دئدیلر
در باب مرگ شعری با نام اؤلندن سونرا سروده که ترجمه فارسی نیز دارد :
کؤنول کیمیادیر عؤمرون باهاری، سولاجاق بوداقلار اؤلاندن سونرا، فرصت گئتسه حسرت بره باغلاماز، بیرده دؤنمز ساغلار اؤلندن سورا -بعد از مرگ: ، بهار عمر کیمیای دل است، بعد از مرگ شاخهها میپژمرند، فرصت که از دست رفت حسرت سودی ندارد، دیگر کسی بعد از مرگ برنمی گردد)-دم غنیمت چالیش قازان ساغ ایکن، آتشی سؤندورمه قازان داغ ایکن، دئ دانیش دیل دوداق داماق ساغ ایکن، باغلانار دوداقلار اؤلندن سونرا )-آدام وار دادماییب دوسلوق شربتین، وقتی بیلمز الدن وئره ر فرصتین، ساغلیغیندا بیلمز دوستون قیمتین، افسوس ائیلر آغلار اؤلندن سونرا - دم غنیمت است تا زندهای بدست آر، از گرمای آتش قبل از خاموش کردنش بهره ببر، بگو و بخند تا زمانی که دل و دماغاش را داری، لبها بعد از مرگ بسته میشوند آدمی هست که شربت دوستی را نچشیده، قدر فرصت را ندانسته از دستش داده، قیمت دوست را موقع سلامتیاش ندانسته، در سوگش با آه و افسوس میگرید - ده ده کاتیب هئچ قوروتماز دیده سین، کیم ساغالدار اوره گینین زده سین، اوغول واردیر هر گون دؤیه ر ده ده سین، اوچ آی قارا باغلار اؤلندن سونرا -چشمان ده ده کاتب از اشک خشک نمیشود، چه کسی داغ دلش را مرحم مینهد، پسری هست که هر روز پدر را میآزارد، بعد از مرگش سه ماه سیاه پوش میشود.