پاسخ:
به تصریح اهل سنت و شیعه و به اعتراف اصحاب و نویسندگان صحاح و سایر نویسندگان سنن به هنگام احتضارِ پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)عده ای از مردان ازجمله عمر بن الخطاب در خانهء آن حضرت بودند. پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: هَلُمَّ اَکتُب لکم کتاباً لا تضلّوا بعده؛ بیایید برایتان نوشته ای بنویسم که پس از آن هرگز گمراه نشوید. عمر گفت : درد بر او غلبه کرده و قرآن نزد شما است . کتاب خدا ما را کفایت می کند. بین افراد اختلاف افتاد و منجرّ به نزاع شد. آن گاه که سر و صدا و اختلاف نزد پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)بالا گرفت، فرمود: برخیزید و ازاین جا بروید. ابن عباس همواره این سخن را می گفت که : تمام مصیبت آن وقتی بود که با اختلاف و سر و صدایشان بین پیامبر و بین آنچه می خواست برای آن ها بنویسد,حائل شوند.(1) این حدیث از احادیثی است که در صحت و صدور آن جای هیچ سخن و تردید نیست . حقیقت آن است که آن ها می دانستند آن حضرت (صلی الله علیه و آله و سلم) می خواهد عهد و پیمان خلافت را محکم تر کند و نص بر وصایت و خلافت علی (علیه السلام) را مؤکّد سازد؛ از این روایشان را از این کار باز داشتند، چنان که عمر بن خطاب در بحث و گفت و گوی که بین او و ابن عباس در گرفت، به آن تصریح کرده است .(2) اگر این کلام حضرت را با حدیث ثقلین در نظر بگیریم که فرمود: من در بین شما چیزی می گذارم که اگر به آن تمسک جویید، هرگز گمراه نشوید: کتاب خدا و عترتم . در می یابیم که هدف این دو حدیث یکی است و آن این که : پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) درحال بیماریش می خواست تفصیل آن چه را در حدیث ثقلین بر آن ها واجب کرده است بنویسد. ـ چرا آن حضرت از نوشتن صرف نظر فرمود؟ وقتی که حضرت دید درحضورش سخنان ناروا و توهین آمیز گفته می شود بدیهی است که پس از رحلت آن حضرت به محتوای وصیت عمل نخواهد شد و اگر اصرار در نوشتن می کرد, آن ها نیز در این که وی هذیان می گوید, پافشاری می کردند و همین امر منشأ اختلاف دربین امت اسلامی بود. آن چه لزوم وصیت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را تأکید می کند, دستور قرآن است که به صراحت فرموده است : کتب علیکم اذا حضرت احدکم الموت ان ترک خیراًالوصیةللوالدین و الاقربین بالمعروف حقاً علی المتقین ; دستور داده شد که وقتی یکی ازشما را مرگ فرا رسد, اگر دارای متاع دنیوی است , برای پدر و مادر خویشان , به چیزی شایسته وصیت کند که این کار سزاوار مقام پرهیزکاران است.(3) روایات زیادی این موضوع را تأیید می کند, به طوری که رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: ما ینبغی لامرء مسلم ان یبیت لیلة الاو وصیته تحت رأسه ; سزاوار نیست مسلمان شب بخوابد مگراین که وصیت نامه اش زیر سر او باشد.(4) چگونه می توان باور کرد که رسول اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) در مورد امر مهمی مانند خلافت پس از خود هیچ گونه وصیتی نداشته باشد؟ گذشته از این پیابر امّی بود و خط نوشتن نیاموخته بود, اما مقداری از وصایای خود را در حجة الوداع و خطبه غدیر بیان کرد و فرمود: انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی ; من دو چیز گران بها در اختیار شما می گذارم : کتاب خدا و عترت . هم چنین در سایر خطبه ها و سخنرانی ها گفته ها را گفت و دیگران نوشتند. فقط دو کلمه راجع به حضرت علی (علیه السلام) موقع مرگش می خواست بنویسد که عمر مانع شد, اما در مورد اهل و عیالش , به زبان قرآن و حدیث توصیه فرموده بود; بنابراین , چیزی نبود که پیامبر دریغ کند.
پی نوشت: 1. صحیح بخاری , ج 7 ص 156. 2. سید شرف الدین , المراجعات , ترجمه محمد جعفر امامی , ص 324. 3. بقره (2) آیه 176. 4. وسائل الشیعه , ج 13 ص 352