-شما مقاصدتون سیاسیه و ما رو ملعبه دست این سیاست بازیاتون کردین؛ کیه که نمیدونه شما به اندازه کافی ازین جنگ غنائم بردین؟ یخچال کولر تلویزیون بلیط هواپیما حق تحصیل دانشگاه و هزار چیز دیگه که من نمیدونم ... پس دیگه چی میخواین؟؟؟
- چی شده عباس؟ چیه؟!
-صدا ترق تروق (باز کردن درب آژانس)
-بفرمان بِرِن ...
همه اونایی که فک مُکونن ما یخچال و کولر و دانشگاه گرفتِم حالا خوشی ( ..... ) ؛ ببان برن.
مو توقعی نِداشتم! مو سر زِمین بودُم با تراکتور، جنگم که تِموم شد برگشتم سر هِمو زِمین - بی تراکتور.
آقا جان ما دفتر چه بیمه م نِگِرِفتُم
حالا خیلی برا مو زوره .. خیلی زوره یه همچی تهمتایی بزنن .. یه همچی حرفایی بشنوُم