اولین سوالی که مطرح هست این است که
آقای جلیلی آیا واقعاً کار اجرایی کرده یا نه؟
یک بحث اش مربوط به این است که جایی
که ایشان برای 6 سال کار کرده یعنی شورای
عالی امنیت ملی چطور نهادی است؟ وظائفش
چیست؟
- در ابتدا باید مشخص کنیم که می خواهیم
وظایف اجرایی دکر جلیلی را به تنهایی بررسی
کنیم یا می خواهیم ایشان را در مقایسه با
دیگران مورد سنجش قرار دهیم. این دوتا
بحث است. یک زمانی من دکر جلیلی را با
فان آقا که صرفا یک یا دو مسئولیت داشته
و رفته و سابقه دیگری نداشته مقایسه می کنم.
یک زمانی با بهان آقا مقایسه می کنم که
وزیر یا وکیل بوده و... مقایسه می کنم. چون
به هر حال ما می خواهیم از میان نامزدها
به اصلح برسیم. از این ها که بگذریم سوالی
که در ذهن من است این است که آیا ایشان
آدم کف اجرا هست یا نه؟ من می گویم برای
بررسی توان اجرایی دکر جلیلی اصاً برنگردیم
به مدیریت ایشان بعد از دانشگاه امام صادق
)ع( که می روند مثاً در سن سی سالگی مدیر
فان اداره وزرات خارجه می شوند. ببینیم آیا
ایشان آدم کف اجرا هست یا نه؟ کف کار
برای من حزب اللهی، یعنی آیا کسی هست
که در دوران دانشجویی در تشکلهای دانشجویی
کار کرده باشد یا نه؟ سابقه ایشان را ببینید
متوجه می شوید این بنده خدا خودش جزو
موسسین بسیج دانشجویی بوده. آن زمانی که
دیگران داشتند یک قل دو قل بازی می کردند
پایش را در جبهه داده. یکی از کارهایی که در
جبهه بر عهده داشتند دیدبانی لشگر نر
خراسان بوده. اگر لشکر م یخواهد برود
عملیات مهمترین بخش اش دیده بان است.
یعنی دیده بان م یخواهد به من بگوید کجا
بروم، کجا بیایم، چه کسی را بزنم. این یعنی
آدمی که اصطلاحا در کف اجرا کار کرده. یا
مثا دکر جلیلی آیا کسی هست که اگر فتنه
ای مثل فتنه 88 شد بتواند چشم در چشم فتنه
گر ها وارد میدان شود و یک نفر در مقابل
همه، ترسی از آن ها نداشته باشد؟ این یک
بحث.
بحث دیگر، مدیریت اجرایی است. شا ساختار
یک وزارتخانه را که بگذاری در مقابلت هیچ
یا رب
اشاره:
مطلب زیر خلاصه بحث گروهی چند تن از دانشجویان است که به برخی از سوالات شایع در مورد توانایی
های آقای جلیلی برای رئیس جمهور شدن ، پاسخ می دهد. از قبیل سوالاتی مثل این که آقای جلیلی کار
اجرایی کرده اند یا خیر؟! تیم دارند یا نه؟! و...
اگر چه امکان مقایسه آقای جلیلی با دیگر کاندیدها در این بحث وجود داشت ولی از آوردن و ذکر آن
خودداری کردیم.
این جزوه به دوستانی که متمایل به آقای دکتر جلیلی هستند ولی به علت نداشتن پاسخی برای سوالاتشان نمی
توانند در حمایت از ایشان به صورت قاطعی عمل کنند، مفید خواهد بود.
1
...............................................................................................................................
تفاوتی بین ساختار وزارت آموزش و پرورش
با وزارت علوم، وزارت خارجه و ... نمی بینی.
یک سطوحی دارد که از کارشناس شروع
می شود به رئیس اداره م یرسد. از رئیس
اداره به اداره کل می رسد. از اداره کل به
معاونت وزارت م یرسد. از معاونت وزارت به
وزارت می رسد. اگر کسی این سیر را رفته
باشد رشد قارچی نکرده است. مثاً من را
از لپ لپ درآوردند گذاشتند مدیرکل فان
جا. منی که یک روز هم کارشناس نبودم.
یک روز هم رئیس اداره نبودم. یک روز
هم درگیر در فضا نبودم. دکر جلیلی جزو
معدود کسانی است که در جمهوری اسامی
متناسب با رشته اش پیشرفت کرده است.
سوابق ایشان را بررسی کنید می بینید این
آدم دقیقاً در تخصص خودش کارشناس بوده،
رئیس اداره بوده، مدیرکل ،معاون وزیر بوده
و بعدش هم آمده دبیر شورای عالی امنیت
ملی به عنوان اتاق بحران نظام شده. حالا
وقتی می گویند سخت ترین درس مدیریت
چی است من به عنوان دانشجوی دکرای
مدیریت می گویم مدیریت بحران. چرا؟
چون مدیریت اسراتژیک یک برنامه طولانی
مدت روبرویت است و قدم به قدم جلو
می روی به مشکل جدی بر نم یخوری.
مدیریت اجرایی هم به همچنین. مدیریت
منابع انسانی باز همچنین. اینها همه
هنرهای مدیر است ولی کمر کسی است
که مرد مدیریت بحران باشد که یک قسمت
زیادی از آن تجربی است. شا چارت شورای
عالی امنیت ملی را بگذار جلویت. چارت
وزارتخانه را هم بگذار جلویت. چارت نهاد
ریاست جمهوری را هم همچنین. می بینی
مسائلی که در شورا عالی امنیت ملی مطرح
است به شدت پیچیده و در سطح بالاست.
فصل سیزدهم قانون اساسی به وظائف
شورای عالی امنیت ملی اختصاص پیدا کرده
است. به ترتیب اصول را برای شا می
خوانم:
اصل یکصد و هفتاد و ششم: به منظور تأمی ن
منافع ملی و پاسداری از انقاب اسام ی و
تمامیت ارض ی و حاکمیت ملی "شورا ی عال ی
امنیت ملی " به ریاست رئی س جمهور، با
وظایف زیر تشکیل می گردد.
1 - تعیین سیاستهای دفاعی - امنیتی کشور در
محدوده سیاستهای کلی
تعیین شده از طرف مقام رهبری .
2 - هماهنگ نمودن فعالیت های سیاس ی،
اطلاعاتی ، اجتماعی ، فرهنگی و
اقتصادی در ارتباط با تدابیر کلی دفاعی -
امنیتی .
3 - بهره گیری از امکانات مادی و معنو ی
کشور برای مقابله با تهدیدهای داخل ی و
خارجی .
اعضاءی شورا عبارتند از: - رؤسای قوای س ه
گانه -رئیس ستاد فرماندهی کل نیروها ی
مسلح - مسئول امور برنامه و بودجه - دو
نماینده به انتخاب مقام ره ری - وزرای امور
خارجه ، کشور، اطلاعات - حسب مورد وزیر
مربوط و عالیترین مقام ارتش و سپاه .
شورای عالی امنیت ملی به تناسب وظایف
خود شوراهای فرعی از قبیل شورای دفا ع
و شورای امنیت کشور تشکیل می دهد.
ریاست هر یک از شوراهای فرعی با رئی س
جمهور یا یک ی از اعضاء ی شورای عالی اس ت
که از طرف رئی س جمهور تعیین می شود.
حدود اختیارات و وظایف شوراهای فرع ی
را قانون معین می کند و تشکیلات آنها ب ه
تصویب شورا ی عالی م ی رسد. مصوبا ت
شورا ی عالی امنیت ملی پس از تأیید مقا م
2
...............................................................................................................................
ره ری قابل اجراست .
شورای عالی امنیت ملی نهادی است که
مسئول جمع بندی همه مسائل اساسی کشور
است. یعنی مسئول رصد و مونیتورینگ
فضای کلی کشور است در همه حوزه ها.
هر موضوعی که به امنیت کشور برگردد
شورا در آن ورود می کند و برای اش تصمیم
می گیرد. مثا چون تحریم های اقتصادی
می تواند امنیت کشور را تحت الشعاع
قرار دهد شورا به آن ورود پیدا می کند. یا
مسئله هسته ای همین طور.
اطلاعاتی دست اول به شورا وارد می شود
بعد تجزیه و تحلیل می شود و بعد یک
خروجی اطلاعاتی دارد که می شود مصوبه
لازم الاجرای دستگاه های کشور. ما بارها
شنیدیم که در فان موضوع وقتی آمدند
نظر حرت آقا را خواستند گفته ببینید نظر
سعید جلیلی چیست. چرا؟ چون اطلاعات
ریز و وسیع دست این آدم بوده.
مصوبه شورا بر هر قانون دیگری مقدم
است. رئیس جمهور یا رئیس قوه قضائیه
نمی تواند بگوید من اجرا نمی کنم. چون
یک جمع بندی بوده که الان مصلحت
نظام این است و برای تامین امنیت کشور
این کارها باید انجام شود. از طرف دیگر
مصوبات شورای عالی امنیت ملی مثل
مصوبات شورای عالی انقاب فرهنگی یا
دیگر مجموعه های غیر امنیتی نیست که
افراد عادی بتوانند از آن اطاع پیدا کنند. به
خاطر همین برخی سوالات در مورد توانایی
های اقای جلیلی برای آنها مطرح می شود
که نمی شود در آن خدمات آقای جلیلی به
کشور به صورت مصداقی پاسخ گفت. البته
با ارائه ای که آقای علی باقری، معاون
ایشان، در دانشگاه تهران در مورد روند
مذاکرات ایران با غرب بر سرمسئله هسته
ای از سال 1381 تاکنون دادند خیلی مسائل
روشن شد. بگذریم که آقای باقری به علت
حرف ها و شعارهای برخی نامزدها که رگه
هایی از سازش و تسامح در سیاست خارجی
جمهوری اسامی در آن دیده می شد، در
دانشگاه تهران حاضر شدند. به نظرم این
خط قرمز آقای جلیلی است.
یک تفاوتی هم هست بین نیروی اجرایی و
مدیریت اجرایی که ظاهرا این دو با هم در
جامعه ما خلط شده است. مدیریت اجرائی
یعنی توانمندی جمع بندی کردن و پیگیری
کردن و به اصطاح مدیریت دانش و مدیریت
نیروی انسانی که دارای مجموعه گسرده ای
است. لزوما به این معنی نیست که حتاً
کسی برود و خودش یک پروژه خاص را اجرا
کرده باشد. این که مدیری برای مدیریت
مجموعه تحت امرش باید خودش وارد میدان
شود و پشت میز نشین نباشد کاما کار
درستی است که ما از جنگ و انقاب آن را
یاد گرفته ایم. اما مدیر نباید در تصمیات
حوزه مدیران خود دخالت کند و از آن ها
سلب اختیار و به جای آن ها تصمیم بگیرد.
شا نوع مدیریتی که حرت آقا دارند را
نگاه کنید می بینید که ایشان علی رغم
ورود عمیقی که به بسیاری از مسائل دارند
ولی وقتی مسئولیتی را به کسی می دهند
به او اعتاد می کنند و در تصمیات آن
شخص مسئول دخالت های ناروا ندارند.
یعنی یک اعتاد طرفینی بین حرت آقا و
مدیری که منصوب کرده اند وجود دارد و در
عین حال اگر کسانی به آن مسئول منصوب
انتقاد دارند، حرت آقا بعضی مواقع نیز از
آن انتقاد ها حمایت می کنند نظیر برخی
انتقاداتی که در مورد آقای ضرغامی مطرح
3
...............................................................................................................................
بوده و هست.
حالا بعد از این که مدیریت اجرایی را
فهمیدیم یعنی چه، باید بیاییم و مدل
مدیریتی خاص دکر جلیلی را تحلیل کنیم که
برای مثال می گویند "من دنبال تحولم نه
تغییر" یا "م یخواهم ساختار را اصاح کنم
نه این که ساختار موازی ایجاد کنم".
- پس م یخواهید بگویید مدل مدیریتی
که آقای جلیلی دارد خیلی نزدیک به مدل
مدیریتی است که حرت آقا دارند؟
بله. آقا حساس ترین مسئله کشور را که
اصاً اگر این به نتیجه برسد یا نرسد مساوی
است با سرنوشت کشور مثل مسئله هسته
ای، سپرده به ایشان. اگر این کار اجرائی
نیست پس کار اجرایی چیست؟حتما باید می
رفته اند پروژه ای را احداث و افتتاح می
کرده اند؟!
البته آقای جلیلی فقط رئیس شورای عالی
امنیت ملی نبوده و دوره ای مدیریت
بررسی های جاری دفر ره ر انقاب را به
عهده داشته است.
- یکی از دوستان که اتفاقاً آدم خیلی خوبی
و صادقی و در کار سیاسی هم زیاد می کند
در وبلاگش آورده آقای جلیلی یک روز هم
در عمرش کار اجرائی نکرده! من م یخواهم
بدانم این در ذهنش چی از کار اجرائی
فهمیده که این حرف را زده است و آن را
برایش حل بکنیم.
- در بعد از جنگ که بسیاری از زیر ساخت
های کشور از بین رفت و هم به دلیل
رویکردهای دولت سازندگی، توسعه در کشور
به سمتی رفت که احداث سدها و نیروگاه
ها و پل ها و ... مصداق عینی توسعه
محسوب می شد. مدیریت مشارکتی که در
نهادهایی مثل جهاد سازندگی رشد کرده و
بالنده شده بود به یکباره کنار گذاشته شد
و دولت شد مسئول توسعه و مردم شدند
تماشاچی. در این فضا مدیر اجرایی کم کم
شد کسی که بتواند با بودجه ای که از بالا
در اختیارش گذاشته می شود بتواند با چند
شرکت پیمانکاری و تعدادی نیروی کارمندی
در زمانی مناسب پروژه ای آبی، برقی، راه
و یا... را احداث کند و بعد هم کلی تمجید
و تکریم که شا مرد توسعه و اجرایی ما
هستید و مدیر اساسا یعنی همینی که شا
هستید. این تفکر تا الان هم وجود دارد که
مدیران قوی کسانی اند که بتوانند پروژه
های عمرانی بزرگی را در زمانی کوتاه به
بهره برداری برسانند. در صورتی که مدیر
طبق تعریفی که جهادسازندگی به ما یاد
داد یعنی این که شا چطور از مجرای تامین
نیاز مردم، هم آن ها را درگیر کار کنی و
به مشارکت بگیری و استعدادهای آن ها را
بارور کنی و هم با تکیه بر امکانات و توان
تجهیزاتی و انسانی داخل به خود کفایی
برسی. شا بروید بررسی کنید که چطور
جهاد در قبل از عملیات والفجر 8 پانزده
هزار سنگر پنج ضلعی در مدت دو ماه طبق
دستور فرمانده سپاه می سازد بدون این که
بودجه هنگفتی را از دولت بگیرد و ببینید
چطور آهن فروش ها و جوشکارها و اصناف
و... را به مشارکت می گیرد و وضعیت فعلی
را ببیند که مثا پروژه ای را می خواهند
در خرمشهر مثا احداث کنند و شا انتظار
داری که در شهر اشتغال ایجاد شود ولی می
بینی طرف می رود از تهران نیروی خودش را
می رود و منطقه همچنان محروم می ماند.
با این تعریف از مدیریت اجرایی با راه به
4
...............................................................................................................................
جایی نمی بریم.
نکته دیگر این که تمام دولتها از اول انقاب
تا قبل از دولت آقای احمدی نژاد یک سری
آدم بودند که از تو شکم مادرشان مسئول
به دنیا آمده اند یعنی کمترین پستشان
ریاست یک قوه بوده است. یعنی رزومه اش
از ریاست قوه به بعد شروع می شود. یا
طرف رزومه اش از وزارت شروع می شودو
یا فان آقا طور دیگری... تا می آید می
رسد به احمدی نژاد. اولین مسئول کشوری
در سطح رئیس جمهور که واقعاً یک رزومه
نیمه معقولی داشت که زمانی بخشدار بعد
فرماندار و بعد استاندار بوده و بعد هم
شهردار کلان شهر شده. ولی باز هم همیشه
سابقه مدیریتی احمدی نژاد در حد یک
استان خلاصه م یشده . ما برای امروز نیاز
به مدیری داریم که از اولا نظام بروکراتیک
فرسوده کشور را بشناسد و از طرف دیگر
هم در موقعیت کلانی قرار گرفته باشد که
مسائل کشور را از یک جایگاه بالا رصد کرده
باشد.
سعید جلیلی دقیقا چنین آدمی است. جمله
جالبی در مورد سیستم دولتی دارد. می گوید
ساختار بروکراتیک کشور شبیه لوله های
فرسوده ای است که نشتی دارد. آب قرار
است به انتهای لوله برسد اما عما به علت
نشتی چیزی به آخر نمی رسد.
خدمت یکی از دوستان شهید مصطفی
احمدی روشن بودیم. می گفت کار در
سیستم دولتی مثل این است که بخواهی
در قیر شنا کنی. به قاعده 100 مر زور می
زنی ولی به اندازه یک میلی مر جلو می
روی. این حرف ها را چه کسی می تواند
بزند؟کسی که در ساختار دولتی کار کرده
باشد و برای اهداف عالی نظام و انقاب
عرق ریخته باشد. وگرنه من خیلی از مدیرانی
را می شناسم که کاما موافق این سیستم
فرسوده هستند.چرا؟ چون اگر سیستم پویا
باشد آن ها هم مجبور می شوند متناسب
با آن کار کنند و خدمت کنند.
در دانشگاه امام صادق در زمان جنگ دو
تفکر حاکم بوده. عده ای می گفتند این
دانشگاه قرار است آینده مملکت را بچرخاند
و دانشجوها باید برود به درسشان برسند.
عده ای هم تکلیف خود را در جبهه می
دیدند. دکر جلیلی در این شرایط که دیگران
یک لیسانس گرفتند بلند شدند رفتند یک
پستی تو مملکت گرفتند راه می افتد م یرود
جبهه و بعد از جبهه هم دقیقاً می آید از
نقطه صفر شروع می کند می رود بالا. طبق
همین سلسله مراتب کارشناس، رئیس اداره،
مدیرکل، معاون بر این در سیستم اداری
کشور رشد می کند. شنیده ام دکر جلیلی
گفته است که دولت یعنی سیستم دولتی
جلوی نیروی عظیم مردم را گرفته است.
کسی می تواند چنین حرف هایی بزند که
فهمیده باشد کار اجرایی و مدیر اجرایی در
این مملکت یعنی چه.
- البته بعضی ها کار اجرایی را در وزرات
خارجه چندان نمی توانند درک کنند که یعنی
چه؟
وقتی که ما در مورد وزارت خارجه بحث
می کنیم یعنی ما به ازای فضای داخل در
بیرون از کشور. منظور از وزرات خارجه فقط
یک ساختمان در میدان امام خمینی تهران
نیست که می شوند دوهزار و خورده ای نفر.
ما هفده هزار نفر کارمند سیاسی در سفارت
هایان داریم. بعاوه اینکه اولین لایه
مواجه ه وزرات خارجه، سروی سهای امنیتی
خارجی است. شا در داخل کشور با اینها
5
...............................................................................................................................
مواجه نیستید. یعنی شا اولین دسترسی
که پیدا می کنی چند سرویس امنیتی بیرون
نشسته روبروی شا. و شا به عنوان یک
مدیر ارشد در وزارت خارجه باید بدانید
با این نهاد های سیاسی و امنیتی چگونه
برخورد داشته باشید. سعید جلیلی در زمانی
که رئیس اداره بازرسی وزارت خارجه بود می
اید و بدون هیچ اعام قبلی و حاشیه سازی
پرونده همه سفرا را بررسی می کند و بعد
می بیند که در بعضی پرونده ها مسائل
مالی دارند. بدون سر و صدا 17 سفیر را
برکنار می کند. می دانید که پست سفیری
در کشور معادل استانداری است. یعنی در
نظر بگیرید که 17 استاندار در کشور عوض
شود البته به دلیل مسائل مالی. آن موقعی
که این کار را کرده بود خیلی ها شوکه شده
بودند. چون اصا سابقه نداشت و کسی
جرات این کار ها را نداشت. این ها همه
قدرت تصمیم گیری و اقتدار یک مدیر را می
رساند.
-یکی از سوالات جدی دیگر در مورد تیم
آقای جلیلی است. به طور مشخص این که
تیم ایشان در حوزه های فرهنگی، سیاسی
و خصوصا اقتصادی چه کسانی و با چه
مشخصاتی اند؟
- اگر یک عده دور یک آدم باشند ما به این
می گوییم باند نمی گوییم تیم. حرت امام
خصوصی ترین مسئله حکومت که امنیت
است را عمومی کرده بعد ما اصرار داریم
این مسائلی که عمومی است را خصوصی
بکنیم. باندی بکنیم. گروهی بکنیم این
خاف منویات حرت آقا و امام)ره( است.
اتفاقاً ما نقدمان به اینها این است که چرا
یک عده دورتان هستند که باعث می شود
شا مردم را نبینید.
اتفاقا آقای جلیلی حرف خوبی زده. در
خاطره ای من شنیده ام: یکی از سیاسی
های دانشگاه -که بعدها نماینده ی جنجالی
مجلس شد- وقتی سعید رئیس بازرسی وزارت
خارجه بود، چو انداخته بود که تو تیمت
بسته است! منظورش این بود که چرا نمی
آیی تیم تشکیل بدهی و بچه ها باشند و
دور هم باشیم و پست ها را قبضه کنیم
و… آقای جلیلی جواب داده بود: “آدم ها
اول می گویند برای پیش برد انقاب باید با
هم باشیم و بعد تبدیل به باند می شوند.”
باند یعنی انحصار یک کاندید در اختیار
چهار نفر. ما اتفاقاً نقطه قوت جلیلی را
این می دانیم که این آدم باند ندارد. یعنی
کسی دور و برش باشد که برای اش چک
سفید کشیده باشد.
تیم داش ن یعنی این که هر کسی که حرف
جدی برای حل مسائل اصلی کشور داشت
بتواند با مجموعه ریاست جمهوری حرف
اش را مطرح کند و اگر یک بسته سیاستی
خوب ارائه داد آن بسته اش مثا در حوزه
اقتصاد مقاومتی بشود مبنای کار. نه این که
شا عده ای را دور و بر خودت جمع کنی و
اسمش را هم بگذاری تیم.
حالا بگذریم در همین شش سالی که دکر
جلیلی در سمت دبیری شورا بود شا
ببینید چقدر افراد زیادی از همه تفکرها به
دبیرخانه شورا می آمدند و اگر حرف جدی
داشتند حرف شان شنیده می شد و از دل
همین حرف ها و اشرافی که شورا بر حوزه
اطلاعات در کشور داشت بسته های سیاستی
دقیقی در خیلی از بخش ها درآمد که هنوز
به اجرا درنیامده است. و بگذریم از خیلی از
اساتید برجسته دانشگاه ها که همین الان با
6
...............................................................................................................................
مجموعه شورا در ارتباط اند که شاید راضی
نباشند که اسمشان را بیاوریم.
آن زمانی هم که سعید جلیلی آمد شد دبیر
شورا کی می گفت جلیلی موفق م یشود؟
خیلی ها می گفتند در حد دبیر شورا نمی
شود. قبل اش حسن روحانی بوده که برو و
بیایی داشته! من آدمهای حز بالهی می دیدم
که می گفتند بابا این که نمی شود سیستم!
خب همین حرفهایی که الان دارند م یزنند
در مورد دبیر شورا داشتند می گفتند. حالا
عملکرد ایشان در شورا معلوم است چقدر
موفق بوده است.
سعید جلیلی در مدیریت اش چندتا ویژگی
دارد. اولاً با هیچکس عقد اخوت نبسته
است. یعنی دکر علی باقری هم که بیست
و چهارساعت با او است نمی تواند ادعا بکند
بگوید سعید جلیلی فردا اگر مشکلی پیش
آمد حاضر است سر من هزینه بدهد.
می دانید یکی از شاگردان نزدیک به دکر
جلیلی که انتقاداتی علیه یکی از مسئولان
مطرح کرده بود برای اش حکم بریدند. شا
ببینید دکر جلیلی کوچکترین اقدامی برای
دفاع از نزدیکانش که واقعا هم در حق او
ظلم شده بود انجام داد؟صرفا گفت طبق
قوانین برخورد بشود.
-من جمع بندی ام از بحث این است که کار
ایشان در شورای عالی امنیت ملی در واقع
تجربه خیلی خوبی است از تعامل با همه
نخبگانی که حرف های دقیق برای منافع
کشور دارند.
- یک بحث دیگر هم که مطرح می
کنند این است که آقای جلیلی به خاطر
جانبازی اش توان لازم برای کارکردن در سطح
ریاست جمهوری را ندارد.
سعید جلیلی اگر قوه جسمی کارهای این
تیپی را نداشت به نظر من اصاً دبیری
شورای ولایت فقیه را نمی پذیرفت. بعد از
دیدبانی لشگر خراسان هم بر نمی گردد
دانشگاه امام صادق و بگوید کاری از من
جانباز بر نمی آید. می رود در واحد تدارکات
لشگر و مشغول می شود. الان هم شا
بروید بررسی کنید در روز چند ساعت کار
می کند.