پدیده احمدینژاد تجربهای بود مرکب از خوبیها و ضعفها. احمدینژاد هیچ کاری هم که در این هشت سال ریاستجمهوریاش نکرده باشد، همینکه توانسته است گفتمان انقلاب را احیا کند و مفاهیم فراموششدهای مثل عدالت را دوباره وارد متن ادبیات سیاسیمان بکند کار بزرگی کرده است. همه هشت کاندیدای ریاست جمهوری خواسته یا ندانسته در زمین احمدینژاد توپ میزنند. کار به جایی رسیده که حتی حسن روحانی هم از عدالت حرف میزند. این یعنی احمدینژاد کار خودش را کرده است. من به سعید جلیلی رأی میدهم برای اینکه تردیدی ندارم از این مسیر خارج نمیشود. و مگر نه اینکه رئیسجمهور آینده باید کسی باشد که خوبیهای این دولت را داشته باشد و ضعفهایش را نه.
من به جلیلی رأی میدهم برای اینکه در گفتمان و مسیر انقلاب اسلامی حرکت میکند. برای اینکه اگر او منتخب ملت بشود، کفر غربیها را درمیآورد. با کوتاه نیامدنش، با آزاد کردن ظرفیتهای داخل و بینیاز شدن از واردات بسیاری از چیزهایی که تا تحریم میشوند، خیلیها به چه کنم چه کنم میافتند.
من به جلیلی رأی میدهم برای اینکه ستادهایش به خاطر هزینه نکردن روی هوا هستند. برای اینکه خیلیها به خاطر خرج نکردنش برای تبلیغات پشتش را خالی کردهاند. به خاطر اینکه چشم امیدش به مردم است و رابطهاش با آنها فیس تو فیس است و بیواسطه. به خاطر اینکه حاضر نیست به هر قیمتی بر مسند ریاست بنشیند. دست و پا نمیزند، اگر انتخاب نشود، خیالش راحت است که کار نادرستی نکرده است. و من نیز.
من به جلیلی رأی میدهم برای اینکه وعده نمیدهد، ادعای نجات کشور را در 100 روز یا شش ماه ندارد. برنامههایش منطقی است. نگاهش ساختاری و سیستماتیک است. ضد رسانه است. خوب حرف نمیزند. اما مگر عرصه مدیریت کشور با خوب حرف زدن اداره میشود و مگر اداره شد. حرفهایش بوی عمل میدهد برای اینکه نه وعدهی بعید داده نه کلید مشکلات را توی جیبش دارد. چراغ جادو هم ندارد. همه حرفش این است که مردم را میآورد پای کار. مردم اگر به میدان بیایند، مشکلات حل میشود. که حل شده است از اول انقلاب. که هر وقت دورشان کردهایم از خودمان، ناتوان شدهایم. رابطه دولت و مردم رابطه ارباب و رعیت نیست که مشکلاتشان را صد روزه یا شش ماهه با کلید یا بیکلید حل کنیم.
من به سعید جلیلی رأی میدهم چراکه علوم انسانی خوانده و دکترای سیاست دارد، معیاری که کمتر به آن توجه میشود در عرصههای کلان ساختار مدیریتی کشور. تا کی قرار است این نسبت درست نشود؟ تا کی قرار است به فردی که تجربه دو و میدانی دارد، ریاست فوتبال بدهیم. کی؟
من به جلیلی رأی میدهم برای اینکه مستقل در انتخابات شرکت کرده و برای استقلالش هم هزینه داده است از همان آغاز ورودش تا حالا. اما نگرانم از اینکه دلخوش کرده باشد به این شبهبسیجیهای پر ریش و افاده که با نسیمی پشتش را خالی میکنند و با تکانی بهم میریزند. کشور را باید با همه توان اداره کرد با همه ظرفیتها، چه اصولگرا چه اصلاحطلب. و این معنایی است که من از حضور مستقل در انتخابات مراد میکنم.
----------------------------------------------------------
* من شاید ندانم که چرا باید به جلیلی رأی بدهم اما میدانم که چرا نباید به آن هفت نفر رأی بدهم. برای من که معمولا از سلب به ایجاب میرسم، با رد آن هفت گزینه به سعید جلیلی رسیدن آسانتر بود اما فکر کردم بهتر است مثل خود جلیلی از ایجاب به انتخاب برسم.
** اگر شما هم به سعید جلیلی رأی میدهید، برایش تبلیغ کنید. با رعایت اخلاق. که بهترین راه تبلیغات برای او ایجاد زنجیرهای گلدکوئیستی است. هر نفر پنج، ده یا بیشتر.
*** از منت گذاشتن متنفرم. چه اینکه کاری برای کسی بکنم، چه اینکه کسی برایم کاری انجام دهد. – کاملا شخصی بود و ربطی به متن نداشت-
**** حسین منزوی میگوید:من راه تو را بسته، تو راه مرا بسته /امیّد ِ رهایی نیست ، وقتی همه دیواریم
***** فیلم کارنیج یا قتل عام از رومان پولانسکی: دو زن و شوهر که به خاطر دعوای فرزندانشان میخواهند با مذاکره مسأله را فیصله دهند و هرچه بیشتر شخصیت واقعی همدیگر را میشناسند، بیشتر از خودشان و ادای زندگی مدرن، بدشان میآید.
نقدی جدی به زندگی مدرن، که ظاهری فریبنده دارد و باطنی وحشتناک. با فیلمنامهای حسابی و دقیق.
****** مندیر شماره 20 – ویژه انتخابات – آماده شد. از روی وبلاگ نشریه به آدرس www.mandir57.persianblog.ir یا ایمیلتان مشاهده بفرمایید. خوب است و خواندنی. فارغ از کلیشهگوییهای رایج. نقد و نظر فراموش نشود.
قربان شما
یاعلی