|
رتبه کلی: 6693
|
|
|
|
دلم میخواهد به «آسمان زرد کمعمق» خیره شوم
|
درج شده در تاریخ ۹۱/۱۱/۱۶ ساعت 05:39
بازدید کل:
196 بازدید امروز: 128
|
|
|
آسمان زرد کمعمق |
دلم میخواهد به «آسمان زرد کمعمق» خیره شوم |
|
نزهت بادی |
|
در فیلم «آسمان زرد کم عمق» ساخته بهرام توکلی داستان مشخصی تعریف نمیشود، اطلاعات کافی درباره ماجراها وجود ندارد، شخصیتها از افکار و احساساتشان حرفی نمیزنند، موقعیتها پس و پیش روایت میشوند، نریشنها راهگشای روابط و وقایع نیستند و همه چیز در نوعی ابهام و گنگی به سر میبرد. پس مخاطبی که عادت دارد در همان مواجهه اول تکلیفش را با فیلم مشخص کند و دربارهاش حکم قطعی و سریع بدهد، دچار گیجی و سردرگمی میشود و چون نمیتواند از همه چیز سر در بیاورد و رازگشایی کند، آن را اثری ناقص و عقیم میداند. اما این فیلمی است درباره شخصیتی با دلمشغولیها و دغدغههای مبهم و درک ناشدنی که عامدانه خود را از ما دور نگه میدارد و حریم ذهنیاش را از دسترس مخاطب خارج میکند و اجازه نمیدهد تا بفهمیم در سرش چه میگذرد و به چه میاندیشد. این ابهام و فاصله گیری و پنهانکاری جزء ذاتی چنین فیلمی است که اساسا قرار نیست برطرف شود و کسی بتواند آن را با برخوردی قطعیت گرا کالبدشکافی کند. کل جذبه و شکوه فیلم در همین پرهیز فیلمساز از رجوع به لحنی مجابکننده در درگیر کردن مخاطب در داستان است. درواقع روایت مدرن و غیرخطی فیلم به کمک شکستن توالی زمانی و قطع تداوم روایی به دنبال این است که هر جا لازم شد میان مخاطب و شخصیتش فاصله ایجاد کند و خلوت ذهنی او را پنهان سازد. با چنین رویکردی شخصیت درباره هر چیزی که دوست دارد، اشارهای میکند و حرفی میزند و آن را به یاد میآورد نه چیزهایی را که مخاطب به دنبال آن میگردد و دلش میخواهد آنها را بداند. آنچه به ما کمک میکند کمی به شخصیت نزدیک شویم و احوالاتش را بفهمیم، نه اطلاعات داستانی و نریشنها بلکه نشانهها و عناصر بصری و فرمی فیلمساز است. اینکه این زن کجای قاب میایستد، پشت یا رو به دوربین میکند، نیمرخش را به کدام سمت میچرخاند تا حرفی بزند، چه چیزی پس زمینهاش را پر میکند یا خالی میگذارد، به چه جهتی نگاه میکند، کی در سایه میماند و کی در تلالو نور قرار میگیرد، در چه فاصلهای از شخصیتهای دیگر قدم برمیدارد و همه این جزئیات تصویری که در دل همان صحنههای به ظاهر مرده و تکراری و خنثی نهفته شدهاند. پس آن روایت به ظاهر سردرگم و مبهم، رنگ و نور دلمرده و سرد، صورت مات و بیروح ترانه علیدوستی، لوکیشن رنگ و رو رفته و نمدار خانه و لحن فاصلهگیرانه و خوددارانه برای رسیدن به یک فضای خاص ذهنی است، تجربه شخصی که افرادی مثل زن آن را از سر میگذرانند و اساسا قابل توضیح یا توجیه برای دیگران نیست، مگر اینکه کسی بتواند بدون اینکه قصد دخالت یا رازگشایی از آن فضا را داشته باشد، فقط آن را نظاره کند. بنابراین فیلم چیزی جز فضاسازی ذهن آدم افسردهای با میلی مهارنشدنی به تباهی نیست، زنی روی یک صندلی پشت به ما که نمیخواهد درباره افکارش با کسی حرف بزند و به دیگری اجازه نزدیکی بدهد. آن آرامش عمیق را فقط کسی میتواند داشته باشد که زیبایی نهفته در نابودی و فروپاشی را درک کرده باشد و دیگر نیازی نمیبیند که برای گریز از ترس و درد ناشی از وقوع فاجعه در زندگی روزمره به کسی پناه ببرد. پس آنجا که با آن شکم برآمده مقابل آینهای میایستد و به خودش نگاه میکند که در اوج زیبایی یک زن قرار دارد، ترسناکترین و باشکوهترین لحظه فیلم است، آغاز قدم گذاشتن در یک انهدام کامل. فیلم «آسمان زرد کم عمق» اثری به شدت خاص، متفاوت و شخصی است که هرچند رویکرد جسورانهتری نسبت به «پرسه در مه» در پیش میگیرد، اما ادامه و تکمیل همان سبک و نگاه به حساب میآید. از آن دسته فیلمهایی که باید در آرامش و تنهایی آن را تماشا کرد، بعد در خلوت به آن اجازه داد تا در وجود آدم نفوذ کند و تهنشین شود تا شاید بتوان آن را درک کرد. این فیلمی نیست که با شلوغی و هیاهو و جوزدگی جمعی حاکم بر جشنواره و اظهار نظرها و بیان حکمهای قطعی در لحظات پس از تماشای آن نسبت و ارتباطی داشته باشد. منبع: خبرآنلاین |
|
تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۱/۱۱/۱۶ - ۰۵:۳۹ |
برچسب ها:
لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید.
ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
|
|