در طی این یکی دو روز اول جشنواره، چند فقره فیلم با فضای روستایی به نمایش درآمده است که به نظر میرسد انتخابشان برای این فستیوال، تا حد زیادی متأثر از انتقادها و ایرادهایی باشد که بعضی از برادران معترض سیاستهای سینمایی جاری در چند مدت اخیر راجع به تهران محور بودن اغلب فیلمهای سینمای ایران گرفتهاند و موتیف تکرارشونده گفتارشان این بوده است که چرا درباره روستاها و شهرستانها فیلمی ساخته نمیشود.
خب بفرمایید! این هم موضوع مورد علاقه شما. واقعا تا چه حد جذابیت، ظرافت بیانی، تعلیق، و هر چیزی که درجه گرایش مخاطب را به فیلم افزایش دهد یا اعتبار سینمایی اثر را حفظ کند در این فیلمهای پر از گرد و خاک و لهجه و علوفه و حیوان وجود دارد؟
اشتباه نشود. نگارنده با فیلم ساختن در محیط روستایی هیچ مشکلی ندارد. مشکل بر سر پتانسیلهای حداقلی برای ایجاد درام و مانور سینمایی روی آن است. روستا به دلیل سکون و سکوت جاری در محیط طبیعی و انسانیاش، فاقد چالشها و پیچشهایی است که در فضاهای پرازدحام و متجدد و پرچالش شهری وجود دارد و از همین رو اگر نیتی بر ساخت فیلم روستایی وجود دارد، اولین لازمهاش، تلاش برای خلق یک گره دراماتیک درست و درمان و گسترش در این بافت خلوت و خالی است که طبعا دشواریاش به مراتب بیش از انجام عمل مشابهش درباره فضاهای شهری است.
این نشان میدهد که قبل از اهمیت داشتن روستایی و شهری بودن یک فیلم، ساختار داستانی و روایی و سینمایی یک فیلم باید منطقی و منسجم و خلاق باشد؛ وگرنه متصف کردن یک فیلم به لوکیشنهایش، صرفا یک ویژگی عرضی است و دال بر هیچ امتیازی نمیتواند باشد. راستش نمیدانم برادرانی که معتقد بوده و هستند که روستاها آکنده از ظرفیتهای متنوع برای سینما هستند، الآن کدام یک از آنها را در این چند فیلم روستایی جشنواره ملاحظه کردهاند؛ اما خوب است که فارغ از شعارهای مد روز، کمی هم به اقتضاهای ذات سینما اندیشیده شود. نیک میدانیم دغدغه برادران عدالت جویی است و میخواهند تصویر تمام ایران به ویژه در مناطق محرومی همچون روستا روی پرده سینماها بارتاب پیدا کند، اما نگاه مکانیکی و شعاری به این ماجرا، نفس قضیه را بیشتر لوث میکند و همان دغدغههای غدالتی را هم کاریکاتوری جلوه میدهد.
منبع: خبرآنلاین
|