فراموش کردم
رتبه کلی: 32


درباره من

کـــو رفِِِیـــق مشتـــی اونـایی رو کـه بایـد بشناســم شناختـــــم

دیگـــــه حرفـــــــــــی نمیـــزنم ... حـــرف حــــرف میـــاره
کجا خوابمان برد که بیداریمان کابوس است...
اره عزیز تا کیلومتـــــرها دورو بـــرم
"جــایی بــرای نامــردان نیســت "
***************************
من فقط دارم سعی میکنم همرنگ جماعت شوم

اما می شود کمی کمکم کنید!آی جماعت

شماها دقیقا چه رنگی هستید؟...


شهر من اینجا نیست !اینجاآدم که نه!

آدمک هایش , همه ناجور رنگ بی رنگی اند!

و جالب تر !اینجا هر کسی هفتاد رنگ بازی میکند

تا میزبان سیاهی دیگری باشد!.شهر من اینجا نیست!

اینجاهمه قار قار چهلمین کلاغ رادوست می دارند!

و آبرو چون پنیری دزدیده خواهد شد!

.شهر من اینجا نیست!اینجاسبدهاشان پر است

ازتخم های تهمتی که غالبا دو زرده اند!

.من به دنبال دیارم هستم,شهر من اینجا نیست

شهر من گم شده است!...

آدمــیزاد در حرف زدن هایش بی ملاحظه است !

وقتی میخواهد با منطق حرف بزند ؛ احساساتی میشود

وقتی از احساسش میگوید ؛ آرزوهایش لو میرود

وقتی از آرزوهایش یاد میکند ؛ حسرتش رو میشود

وقتی حسرتهایش را روشن میکند ؛ منطق میتراشد

و اینگونه گند میزند به همه ی روابطش ...

جزیره تنهایی من 1

درج شده در تاریخ ۹۱/۰۷/۱۴ ساعت 23:09 بازدید کل: 524 بازدید امروز: 131
 

جزیره تنهایی من

http://www.pic1.iran-forum.ir/images/up10/01759871231414557335.jpg

خاطرات خیلی عجیبند
گاهی اوقات می خندیم به روزهای که گریه می کردیم
گاهی گریه می کنیم به یاد روزهایی که می خندیدیم...


چمدانت را می بستی
مرگ ايستاده بود و
نفس هايم را می شمرد.


بساط کرده ام
و تمام نداشته هایم را
ﺑﻪ ﺣﺮﺍﺝ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺍﻡ…
بی انصاف چانه نزن
ﺣﺴﺮﺕ ﻫﺎﯾﻢ …
به قیمت عمرم
تمام شده!!


حقیقت گم نشده. تکه تکه شده به اسم معرفت، افتاده دست یه مشت آدم بی ­معرفت

سكوت دردناكترین پاسخ من به بیرحمی های توست

با فکر کردن به هر الاغی ذهن خود را باغ وحش نکنید!

خــــدايــا يــه بُــــر بــه ايــن زنــدگيــمون بــزن شايــد دو تــا حکــم افتــاد
دستمــون که هــر نامــــردي آســش رو بــه رخ مــا نکــشــه


ميــگــرِن دليــل ســردرد هــايــم نــيســت از خــوردن فــکــرهــاي
مســمــوم مــغــزم دلپــيــچه گــرفتــه اســت


گنــــاهش گردن خــــودش... آنــــروز روزه بــــودم كه حســــرت
داشــــتنــش را خــــوردم


در خــيــالــم بــا خــيــالــت بــي خيــال عــالــمــم

خَــطـَـت را كــه عــوض كــردي مــــن مــانــــدم و "دوســتــت دارم" هــايــي
كه هيــچــوقــت دلــيــــور نــشــدنــد.


هــــي غــريــبــه !!! روي كســي دســت گــذاشــتي كه هــمه دنيــاي منــه !!!
بــي وجــدان ايــنــقدر راحــت بهــش نــگو عــزيــــزم...


اي کــاش نبــــودنت را بــــا خــــود بــــرده بــــــودي!


پـــا مي رفـــت
و مــــي رفــت و
مــــــي رفــت غــافــل از
دلــي كه جـــا مــانـــده بود


بــايد بــه بعــضــيا گــفت: گاز نگــير عــزيــزم !!
                        مــن فــقــط ميخــوام بهــت محبــت کنم، همــــين ...!!!


اوج دلتــنگــي وقتــيه کــه نــه ميتــوني صداشــو بــشنوي،نــه ميتــوني
ببيــنش ، فقــط بايــــد به عکــسي کــه ازش داری نگــاه کنــي


از درد و دلت فقط درد سهم من شد و دلت سهم دیگری .

حواسم رو هر کجا که پرت می کنم ، باز کنار تو می افته .

بیچاره عروسک دلش میخواست زارزار گریه کنه
، اما خنده رو بر لبانش دوخته بودند


تو رویاهایت جایی برایم باز کن ، جایی که عشق را بشود مثل بازی های
کودکی باور کرد ، خسته شدم از بی جایی!


این روزها می گذرند اما ،
من از این روزها نمی گذرم …
بازم سر حرف همیشگیم هستم ،
دوست دارم ...

 

تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۱/۰۷/۱۴ - ۲۳:۰۹
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
2
1 2


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (0)